سپیده‌دم

یازتولید به جای تکرار

پرونده‌ی «زندگی سلام» را بسته‌ایم که به مناسبت روز جوان، درباره‌ی چگونگی لذت بردن از جوانی است. ناگهان رییس می‌گوید که گزیده‌ای از بیانات رهبری را هم اضافه کنیم. از این‌که بعد از صفحه‌آرایی، مطلبی اضافه کرده هیچ شکایتی ندارم و طبیعتاً نباید داشته باشم. اما نکته این‌جاست که چاپ چنین مطلبی «درست» نیست. من معتقدم وظیفه‌ی ما روزنامه‌چی‌ها «تکرار» سخنان رهبری نیست، بلکه «بازتولید» است. به بیان دیگر، سخن رهبری نیازمند تأیید ما نبوده که حالا ما با چاپ‌شان، مهر تأییدی بر آن‌ها بزنیم! اگر رهبری «تحصیل، تهذیب و ورزش» را از جوانان خواسته، ما باید تحصیل، تهذیب و ورزش را بین جوانان تبلیغ کنیم، نه این‌که از صبح تا شب جمله‌ی رهبری را تکرار کنیم.
مثال ورزش: واضح است که ورزش برای جوان‌ها مفید است اما چقدر؟ چرا؟ و از همه مهم‌تر چگونه؟ ضمیمه‌ی سبک زندگی روزنامه، باید پاسخی به این سؤال‌ها بدهد. مثلاً برای جوانِ امروزی به جای سیگار و قلیان، «پینت‌بال» را معرفی کند که هم شیک است، هم پر از فعالیت بدنی و... . یا فرض کنید شهرداری سرمایه‌گذاری کرده و در سطح شهر، 101 زمین فوتبال ساخته تا جوان‌ها به رایگان بروند بازی کنند؛ وظیفه‌ی ما معرفی این کار شهرداری‌ست نه قرقره کردن سخنان رهبری که ورزش چنین است و چنان. علاوه بر آن -تعارف که نداریم- رهبری برای بعضی از جوانان امروزی مرجعیتی ندارد که نظرش مؤثر باشد. یعنی بعضی از مخاطب‌های ما به -هردلیلی- رهبری را قبول ندارند بنابراین سخن او را قبول نمی‌کنند. پس بازتولید سخن اوست که مفید است. دلیل دیگر: رهبری فرصت و وقتی برای اثبات بسیاری از سخنانش ندارد. پس این وظیفه‌ی ماست که با تحلیل‌های مختلف، آن‌ها را «اثبات» کنیم. یعنی در مثال ورزش، ما باید با مقایسه‌ی آمار ابتلا به دیابت بین جوانانی که در طول روز حداقل نیم ساعت ورزش می‌کنند و کسانی که ورزش نمی‌کنند، اثبات کنیم که ورزش برای جوان مفید است. فایده‌ی دیگر بازتولید آن است که اگر مخاطبی که مطلبِ ما را خوانده و قبول کرده، روزی از رهبری، توصیه‌ای را به ورزش بشنود، به دلیل آن‌که سخنی را از رهبری شنیده که به نظر خودش «درست» است، اعتبار رهبری نزد او بالا می‌رود. و ما این‌طوری کارآمدی ولایت فقیه را به شکل مستقیم یا غیرمستقیم اثبات کرده‌ایم. اما...
ناامید نیستم اما باید بگویم که ما حالاحالاها باید تکرار کنیم، بعضی‌ها هنوز بازتولید را نمی‌فهمند. رسانه‌هایی که به جای بیان مفهوم سخنان رهبری، ساده‌لوحانه و خیلی راحت، سخنان ایشان را «کپی» و «پیست» می‌کنند زیادند و ما باید حالاحالاها خونِ دل بخوریم!

۱۲ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۵۵ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
مصطفی قاسمیان

بیسفون پیام‌رسانی ایرانی

پرونده‌ی پنج‌شنبه‌ی «زندگی سلام» درباره‌ی «کوچ مخاطب‌ها از وایبر به تلگرام» بود. به من هم مطلبی با موضوع معرفی نرم‌افزار ایرانی «بیسفون» سپرده شد که نتیجه‌اش را در ادامه مطلب می‌بینید:

بیسفون پیام‌رسانی ایرانی

اگر تلفن همراه هوشمند داشته باشید و اهل استفاده از نرم‌افزارهای ارتباطی هم باشید، احتمالاً تا به حال این سؤال برای‌تان مطرح شده که بین این همه نرم‌افزار ارتباطی، کدام‌شان وطنی است؟ «ساینا» و «بیسفون» نرم‌افزارهایی هستند که شرکت‌های‌ ایرانی ساخته‌اند؛ اولی را «همراه اول» و دومی را شرکت «بیستاک» توسعه می‌دهند. اما در این میان بیسفون موفق‌تر بوده... .

ادامه مطلب...
۰۹ خرداد ۹۴ ، ۲۱:۱۴ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مصطفی قاسمیان

نیشگون: مهارت‌های زندگی برای دانشجویان خیلی نخبه

پیش‌تر نوشته‌های طنزم در روزنامه، توی ستون «از اون لحاظ» چاپ می‌شد. ستون «از اون لحاظ» مختص نوشته‌هایی‌ست که خوب نیستند یا نویسنده‌شان مطرح نیست. اما تازگی‌ها یک ستون اختصاصی توی روزنامه پیدا کرده‌ام به اسم «نیشگون»! اما هنوز همان دو ویژگی خوب نبودن (شما بخوانید بی‌مزه بودن!) و مطرح نبودن را دارم. به هر حال قرار است به امید خدا در این ستون، مسئولین و بعضی آدم‌های غیرمسئول را نیشگون بگیرم! پس بخوانید اولین نیشگون را:

خبرگزاری مهر گزارش داده قرار است کارگاه‌های‌ آموزش مهارت‌های‌ زندگی برای دانشجویان دانشگاه تهران برگزار شود. یعنی دانشجوهای نخبه بروند «کنترل استرس»، «قاطعیت»، «جرأت‌ورزی»، «نه گفتن»، «آسیب‌های‌ اجتماعی به ویژه اعتیاد و مواد مخدر» و این طور چیزها را یاد بگیرند. به نظر ما که این کار کاملاً اشتباه است. دانشجوهای نخبه که قرار است در آینده از کار مملکت گرهی باز کنند، نباید وقتشان را برای «نه گفتن» تلف کنند. چرا باید بهترین دانشجوهای ایران، در طول روز وقت بگذارند برای کنترل استرس؟! به نظر ما که باید بنشینند و مسائل مهم مملکت مثل اقتصاد را کنترل کنند نه استرس‌شان را. از طرفی با توجه به استرس‌ها و کار شبانه‌روزی مسئولان، اگر قرار است این دانشجوهای نخبه در آینده تبدیل شوند به مسئولان مملکت، باید استرس داشته باشند و اصولاً نباید ریلکس باشند! پس این مهارت‌آموزی‌ها کلاً مضر است. حتی به نظر من باید بیشتر استرس بهشان وارد کرد تا مسئول بهتری شوند! اما پیشنهاد دیگری هم داریم. حالا که احتمالاً کسی به حرف ما گوش نمی‌کند و این پروژه را تعطیل نمی‌کند، پس حداقل بیایند کلاس‌های‌ مفیدتر بگذارند. آخر مگر مهارت‌های‌ زندگی فقط داشتن «قاطعیت» است؟! باید دانشجوهای نخبه را بفرستند آموزش «بوکس» چون ممکن است این دانشجوها 4 روز دیگر بشوند مدیرعامل باشگاه استقلال و باید بتوانند با مشت، شوخکی بزنند توی شکم خبرنگار! یا هیچی یاد نگیرند چون ممکن است مدیرعامل پرسپولیس شوند و آنجا قائم مقام همه کاره است. حتی بد نیست کلاس سخنرانی و توجیه‌رانی هم برای‌شان بگذارند.

۰۸ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۱۹ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
مصطفی قاسمیان

کالاشدگی

این دل‌نوشته را چند وقت پیش نوشتم ولی به دلیلی که نمی‌دونم چیه، تا حالا منتشرش نکردم. همان‌طور که احتمالاً از لحن نوشته متوجه می‌شوید، زمان نوشتن یادداشت خیلی ناراحت بودم! الآن هم که دوباره خواندمش، باز هم ناراحت شدم! اصلاً شما هم نخوانید، ناراحت می‌شوید!

کلیپی در اینترنت منتشر شده. عده‌ای دانشمند علوم اجتماعی نشسته‌اند بررسی کرده‌اند تا ببینند مردان در اعصار مختلف٬ چه زنانی را می‌پسندند. بررسی کرده‌اند و نتیجه‌ی بررسی‌شان در قالب کلیپی تصویری منتشر شده. هرچه می‌گوییم زن در غرب تبدیل به کالا شده٬ به ما می‌خندند. از حقوق زن می‌گویند. حق زن این است که مثل لباس یا کالاهای دیگر با او برخورد کنند؟! این جزو حقوق زنان است؟! مثل این‌که می‌گویند روزگاری کلاه شاپو یا کت و شلوار مد بوده٬ زمانی دیگر شلوار جین و روزی شلوار برمودا. حق زن این است که بگویند روزگاری زنان بلندقامت مد بوده‌اند٬ روزی زنان لاغر و روزی دیگر چشم رنگی! کالاتر از این؟! چه کسی حق زن را نقض می‌کند؟! حکومتی که در برابر این «کالاشدگی» ایستاده یا حکومتی چه زن را از یک انسان تا حد یک کالای مغازه‌ای که تابع مد است٬ پایین آورده؟!

۰۸ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۳۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مصطفی قاسمیان

مونوپاد در سونوگرافی

مطلب طنزی که در ستون «از اون لحاظ» صفحه‌ی «همشهری سلام» چاپ شد.

خبرگزاری تسنیم گزارش داده وزیر بهداشت از «سونوگرافی‌های‌ بی رویه» انتقاد کرده و گفته بعضی‌ها «حتی از دوره‌ی جنینی فرزندشان آلبوم درست می‌‌کنند» خب حالا که این‌طوری شده، ما پیش‌بینی می‌کنیم در آینده شاهد افتتاح «سونوآتلیه» باشیم که از جنین عکس بگیرند و آلبوم کنند! البته این‌طوری که پیش برود، چند خانم که با هم دوست یا فامیل هستند، دسته‌جمعی می‌روند سونوگرافی و از جنین‌هایشان عکس دسته‌جمعی می‌گیرند! بعد خب بعضی‌ها که نمی‌توانند بدون آرایش عکس بگیرند هم لابد نگران ابروی اصلاح‌نشده‌ی جنین‌شان می‌شوند که خدای نکرده در آتلیه عکسش بد بیفتد! بعد احتمالاً می‌شنویم که خانم دکترها با نی‌نی تازه متولد شده سلفی می‌گیرند! حتی برای راحت‌تر شدن سلفی، مخترعان خوش‌ذوق «سونوپاد» را بر وزن «مونوپاد» اختراع می‌کنند تا وقتی که مادر هرجایی می‌رود، بتواند از خودش و بچه‌اش سلفی بگیرد!

۲۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۶:۵۴ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مصطفی قاسمیان

رالی تفاخر

لید پرونده‌ی امروز درباره‌ی دوردور کردن جوانان بالای شهر؛ که به نظرم خوب شده.

شهرهای بزرگ، بالاشهر، نیمه شب و جوانانی که با خودروهای چند صد میلیونی‌شان گاز می‌دهند تا چشم دیگرانی را دربیاورند که از این پول‌ها ندارند. چند روزی از نصف شدن یک «پورشه» و یک «ب ام و» در دو تصادف مرگبار در شمال تهران و کشته شدن 5 نفرشان می‌گذرد ولی هم‌سلکانشان این راه را ادامه می‌دهند. آن‌ها جوانانی هستند که شغل‌شان «بچه‌پولدار»یست، کسانی که احتمالاً کمتر از یک درصد جمعیت ایران هستند و می‌خواهند ثروت پدران‌شان و امکانات برآمده از آن را به رخ دیگران بکشند. و دیگران؟

دیگران یعنی طبقه متوسط که برای خرید خودروهای 20 یا 30 میلیونی تلاش می‌کنند. و طبقه فرودست هم که اصلاً فراموش شده‌است، کسانی که مدت‌هاست منتظر وام ازدواجی هستند تا دخترشان را به خانه‌ی بخت بفرستند و... . حالا این «بیش از 99 درصد» علاوه بر این که پول برای «بچه پولدار»بودن ندارند، باید ناامنی روانی را هم تجربه کنند. آن‌ها می‌بینند امکاناتی را که ندارند و احتمالاً نمی‌توانند داشته باشند و زندگی به کام‌شان تلخ می‌شود. آن‌ها از زندگی خود ناراضی و خسته می‌شوند چون گروهی می‌خواهند از دارایی بسیار زیادشان، به شکل غیرمتمدنانه استفاده کنند. در واقع «بچه پولدار»ها نه فقط ثروت نجومی خودشان بلکه «معمولی بودن» دیگران را به رخ‌شان می‌کشند و احتمالاً از تحقیرکردن «معمولی»ها لذت می‌برند.

پس معمولی‌های تحقیرشده، برای جبران این اختلاف طبقاتی و دست‌یابی به امکانات خاص‌تر، به اجناس بدلی رو می‌آورند... و یک «مسابقه‌ی تجمل» آغاز می‌شود؛ آغازگر این مسابقه، هر روز امکانات جدیدی رو می‌کند و دیگرانی به پیروی از او، همه‌ی وجهه‌ی همت‌شان را رسیدن به این امکانات و اگر نشد بدلی‌اش قرار می‌دهند. و این مسابقه ادامه دارد... .

این دو تصادف و حاشیه‌های آن در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌ها نشان داد چقدر این جماعت توی چشم هستند. آن‌ها نه به خاطر ثروت‌شان بلکه به خاطر استفاده‌ی نامتعارف از ثروت، می‌توانند فضای عمومی کشور را چند روزی تحت تأثیر قرار دهند. حتی رهبر انقلاب هم در دیدار با فرماندهان نیروی انتظامی به این موضوع اشاره کردند: «گاهی اوقات در بعضی از خیابان‌ها این جوان‌هایی که مست ثروتند - مست غرور ثروت - سوار ماشین‌های آن‌چنانی می‌شوند و در خیابان بنا می‌کنند به جَوَلان دادن و رفت‌وآمد کردن و محیط خیابان را ناامن [کردن‌]؛ این‌ها هم ناامنی است. بایستی در قبال هر نوع ناامنی برنامه داشت و حرکت کرد و کار کرد. این‌ها چیزهایی است که جوانب گوناگون امنیت است.» به همین مناسبت پرونده‌ای تدارک دیده‌ایم و می‌خواهیم این روش زندگی را بررسی کنیم.

۱۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۲:۱۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مصطفی قاسمیان

بانک ما و بانک شما!

حیف این مطلب نسبتاً خوب که به خاطر محتواش، چاپ نشد.

خبرگزاری مهر گزارش داده 20 درصد نقدینگی کل مملکت، دست 6 مؤسسه‌ی اعتباری غیرمجاز هست. خب حالا که ما می‌بینیم مؤسسه‌داری (بر وزن مرغ‌داری!) آن هم از نوع غیرمجازش، این قدر درآمد دارد تصمیم گرفتیم مؤسسه‌ی مالی و اعتباری «همشهری سلام» را صرفاً برای خوانندگان این صفحه راه‌اندازی کنیم. البته طبق روال معمول مؤسسات مالی (که فقط 3 تایشان مجوز دارند و بقیه ندارند!) ما هم مجوز نمی‌گیریم و اولین شعبه‌ی خود را در ستون «از اون لحاظ» این صفحه افتتاح می‌کنیم. طبیعتاً با توجه به این که مؤسسه‌ی ما تحت نظارت بانک مرکزی نیست، سود سپرده را به جای 20 و 24 و... که بانک مرکزی اعلام کرده، ما به 190 درصد می‌رسانیم که برای خوانندگان صفحه تا 200 درصد هم راه می‌آییم! دقت کنید حالا که سودی که ما می‌دهیم، بیشتر از بانک‌هاست، شما خوانندگان می‌آیید و در مؤسسه‌ی «همشهری سلام» سرمایه‌گذاری می‌کنید. ما هم با پول شما هر روز 80 صفحه «همشهری سلام» به صورت رنگی و گلاسه منتشر می‌کنیم و به صورت مفت می‌گذاریم روی دکه! از طرف دیگر ما که پول شما را گرفتیم، خرمان از پل گذشته و دیگر به شما نیازی نداریم، پس مثل بعضی از مؤسسات دیگر، پول‌تان را پس نمی‌دهیم! شما هم هر روز بیایید دم در مؤسسه‌ی ما تجمع کنید و پول‌تان را بخواهید، ما که پولی به کسی نمی‌دهیم و تمام!

۱۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۳:۳۶ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مصطفی قاسمیان

کوه عضله در خیابان‌های‌ تهران

مطلبی که با تغییرات زیاد، امروز توی روزنامه چاپ شد.

شنیدیم «رونی کلمن» قهرمان بدنسازی جهان به کشورمان آمده و قرار است برای «دانشجویان تربیت بدنی» و «اساتید برجسته‌ی دانشگاهی» کلاس بگذارد! خب طبیعتاً که ما ساکت نمی‌مانیم و چند پیشنهاد می‌دهیم: با توجه به این که مدرک دانشگاهی کلمن، کارشناسی حسابداری است، پیشنهاد اول‌مان این است که به جای دانشجویان تربیت بدنی، از دانشجویان حسابداری و کارمندان بانک‌ها بخواهیم از افاضات ایشان استفاده کنند. یا حداقل به جای اساتید از مدیران بانک‌ها و مسئولان اقتصادی بخواهیم پای درس ایشان بنشینند تا حداقل اقتصادمان مثل بدن آقای کلمن، گنده شود! ضمناً چون آقای کلمن 150 کیلوگرم وزن دارد، پیشنهاد می‌کنیم ایشان را در خیابان‌های‌ تهران با بعضی خودروهای سواری داخلی حمل نکنند چون ممکن است لاستیک خودروی باکیفیت داخلی پنچر شود و آبروی خودروسازهای محترم برود. راستی، ما شنیده‌ایم درخواست حفاظت فیزیکی برای ایشان نشده‌است چون می‌تواند از خودش مراقبت کند! پس پیشنهاد می‌کنیم برای مخاطبان ایشان حفاظت فیزیکی بگذارند. ضمناً باز هم شنیده‌ایم هرکس یک میلیون و 800 هزار تومان پول بدهد، می‌تواند با آقای عضله عکس بیندازد. لذا در جریان باشید یک وقت هوس نکنید با استاد، سلفی یواشکی و مجانی بیندازید که عکس‌تان با ایشان منتشر می‌شود اما همچین نافرم و زخمی.

۰۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۵:۵۸ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مصطفی قاسمیان

سگ‌کشی ممنوع

25 فروردین امسال خبرگزاری فارس ویدیویی از «سگ‌کشی دردناک با تزریق اسید» منتشر کرد. فارس هم‌چنین از افرادی گفته بود که در ازای تحویل لاشه‌ی هر قلاده‌ی سگ، 15 هزار تومان دریافت می‌کنند. این ویدیوی کمتر از 3 دقیقه‌ای سرآغاز ماجرایی پردامنه در فضای مجازی بود. در این ویدیوی دل‌خراش 4 نفر با صورت‌های پوشیده، با مهار کردن یک سگ، آمپولی را به او تزریق می‌کنند و سگ با زوزه‌ای دردناک جان می‌سپارد... .

این مطلب، مینی‌پرونده‌ی امروز صفحه‌ی زندگی سلام بود که استثنائاً زیر نظر آقای برند کار کردم.

ادامه مطلب...
۰۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۵:۱۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مصطفی قاسمیان

خداحافظی با سریال‌ها

این مطلب با کمی تغییر توی روزنامه‌ی امروز چاپ شد. جالب این‌که یکی از مخاطبین برای روزنامه این پیامک را فرستاد: «شما هم مثل اونایی هستین که شب خواب می‌بینن و روز طرح میدن! «از اون لحاظ» چیه دیگه؟! حتماً آقای قاسمیان حقوق هم می‌گیره!»

با توجه به این که آگهی‌های سریال «شمعدونی» سروش صحت از تلویزیون پخش می‌شود، ظاهراً قرار است سریال «در حاشیه» به زودی تمام شود. چند تا نکته: یکی این که بعد از نیمه تمام ماندن «قهوه‌ی تلخ»، «عشق تعطیل نیست» و «قلب یخی» احتمالاً قرار است ژانر «سریال نصفه» که در شبکه‌ی نمایش خانگی ابداع شده بود، به ژانرهای سریال‌های تلویزیون هم اضافه شود! و سریال‌ها تا نیمه پخش شوند تا کمتر مخاطب زجر بکشد. ما پیشنهاد می‌کنیم تا این روش را برای سریال‌های شبکه‌ی استانی (بلکم همه برنامه‌های شبکه‌ی استانی) اجرا کنند، این‌طوری مخاطبان تلویزیون هم خوشحال‌تر هستند. تازه حالا که می‌بینیم هر کس به خاطر شکایت از سریال می‌تواند راحت سریال‌های تلویزیونی را تعطیل کند، من به عنوان کسی که چند وقت پیش یک کلاه قرمز خریده بودم، می‌خواهم از سریال «کلاه‌قرمزی» به خاطر مسخره کردن خودم شکایت کنم. ضمناً شنیده‌ایم آقایی به نام «ناصر افراشته» که در زمینه رمالی، طالع‌بینی، جعل سند و کلاه‌برداری به ملت شریف ایران خدمت می‌کرد، از مهدی فخیم‌زاده و سریال «فوق سری» به تلویزیون شکایت کرد.

۳۰ فروردين ۹۴ ، ۱۶:۴۷ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مصطفی قاسمیان