سپیده‌دم

۷ مطلب در آذر ۱۳۹۴ ثبت شده است

لذت غیرقابل خرید

چند ساعتی تا شب‌نشینی یلدا مانده. تا چند لحظه‌ی پیش، قرار بود من و پدر و مادرم، 3 نفری یلدا بگیریم! اما همین الان من هم خبردار شدم که خاله‌ام دعوت‌مان کرده تا شب‌چله‌ای برویم خانه‌شان. همه‌ی این‌ها به کنار، حرف اصلی‌ام این نیست. نمی‌خواهم شب یلدا را زهرتان کنم (گرچه احتمالاً شما این سطور را قبل از شب‌نشینی یلدایی، نمی‌خوانید) اما دوست دارم توجه‌تان را به گروهی از آدم‌های مختلف (در هر صنف و مقامی) جلب کنم که نمی‌توانند یلدایی معمولی و شاد، در کنار خانواده‌شان داشته باشند. مثلاً 5-6 نفر از نیروهای انتظامات روزنامه (روزنامه‌ی ما چند ساختمان جدا از هم دارد) امشب را در کنار دوربین‌های مداربسته‌ی روزنامه طی می‌کنند. نیروهای پلیس، دسته‌ای از رانندگان اتوبوس، کارگرهای شهرداری و... فکر می‌کنم مایی که جزو این دسته از آدم‌ها نیستیم و امشب را کنار خانواده و با شادی می‌گذرانیم، نعمت‌هایی داریم که نمی‌بینیم‌شان. نعمتی که شاید برایمان منفعت مالی نداشته باشد ولی لذتی دارد که قابل خریدن نیست...

۳۰ آذر ۹۴ ، ۱۶:۴۹ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مصطفی قاسمیان

از همه چیز عقبم

2-3 روز پیش یکی از همکاران که از داستان «پستچی» خیلی تأثیر گرفته بود، می‌خواست با کسی درباره‌اش صحبت کند و کسی را پیدا نمی‌کرد که هم از مصاحبتش لذت ببرد و هم داستان را خوانده باشد! وقتی فهمید نخوانده‌ام، حقیقتی را به من گفت که گرچه از نظر او منفی بود اما خودم احساس بدی نداشتم. (و هنوز هم ندارم.) او درباره‌ی به‌روز نبودنم گفت و این که کلاً از همه چیز عقبم! درست هم می‌گفت. به عنوان یک روزنامه‌نگار، 2 راه دارم: یا این‌که به‌روز باشم و اخبار اجتماعی و فرهنگی را دنبال کنم، «هفت صبح» و «همشهری جوان» بخوانم و... یا این‌که کتاب بخوانم، کتاب‌هایی که عامه جامعه کمتر می‌خوانند. به شخصه راه دوم را بیشتر می‌پسندم. بین روزنامه‌نگارها، مطمئناً هیچ‌کدام‌شان کتاب «سیاست‌گذاری انرژی» (جز بچه‌های گروه اقتصاد) یا «قدرت نرم» (جز بچه‌های گروه سیاسی) نمی‌خوانند. همکاران من در گروه سبک زندگی، ترجیح می‌دهند اشعار علیرضا روشن یا «کوری» ژوزه ساراماگو را بخوانند. چرا؟ چون آن‌ها را همه می‌خوانند و همکاران من می‌خواهند با جامعه جلو بروند. «پستچی» چیستا یثربی می‌خوانند، «دید در شب» رضا رشیدپور را تماشا می‌کنند و کانال تلگرامی «گیزمیز» را دنبال می‌کنند. به آن‌ها خرده نمی‌گیرم چون برای این کارشان دلیل موجهی دارند (که در بالا گفتم) اما خودم بیشتر دوست دارم باسواد شوم و راه باسواد و دانا شدن را در خواندن کتاب‌های عمیق‌تر می‌دانم. البته تاوان این انتخاب، این است که نمی‌توانم مثل بقیه‌ی بچه‌های زندگی سلام، در صفحه‌ی «زندگی سلام» بنویسم. در واقع نمی‌توانم سوژه‌یابی کنم. به هر حال نمی‌شود هم خدا را داشت و هم خرما را.

۲۵ آذر ۹۴ ، ۱۷:۵۹ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مصطفی قاسمیان

خلاقیتم را ثابت می‌کنم

امروز یکی از بچه‌ها به من گفت (نقل به مضمون می‌کنم) که من خلاق نیستم و ماشینی کار می‌کنم. البته که به نظرم به هیچ عنوان، این ارزش نیست که کسی خلاق باشد. اما من این‌گونه نیستم. یادم می‌آید روزی مشاور برنامه‌ی شبکه‌ی سه که درباره‌ی کنکور بود (و مجری‌اش بعضی از روزها علی ضیا بود و نام برنامه را فراموش کرده‌ام) درباره‌ی خلاقیت یک تعریف ارائه کرد و راهی را نشان داد که هرکس می‌تواند بفهمد خلاق است یا نه. من هم تست را برای خودم اجرا کردم و فهمیدم که خلاق هستم.
حالا هم ناراحت نشده‌ام اما به شدت میل دارم به او ثابت کنم که خلاق هستم و ماشینی کار نمی‌کنم. این لحظات را به خاطر سپرده‌ام. برای همین هم درباره‌اش پست گذاشته‌ام تا وقتی موفق شدم، پست بعدی را بگذارم و بگویم: خلاقیتم را ثابت کردم! خوش به حالم!

۲۳ آذر ۹۴ ، ۲۰:۲۶ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مصطفی قاسمیان

چگونه نامه‌ی رهبر انقلاب را به جوانان غربی برسانیم

مطلبی که شنبه صبح نوشتم و امروز به عنوان مینی‌پرونده‌ی «زندگی سلام» چاپ شد. روتیتر مطلب «چگونه نامه‌ی رهبر انقلاب را به جوانان غربی برسانیم» و تیترش «رسانه ماییم» هست.

وقایع تروریستی دو هفته‌ی پیش پاریس، مثل حمله به دفتر نشریه‌ی «شارلی ابدو» در دی ماه پارسال، طبق معمولِ اتفاقات تروریستی اروپا و آمریکای شمالی، بهانه خوبی به دست رسانه‌های بزرگ غربی و گروه‌های ضداسلامی داد تا پروژه‌ی بزرگ اسلام‌هراسی را با شدت بیشتری ادامه بدهند. در این بین، رهبر انقلاب اسلامی برای مقابله با این جریان، نامه‌ای سرگشاده خطاب به جوانان غربی منتشر کردند که به نوعی در ادامه‌ی نامه‌ی پارسال ایشان بود اما این بار به جای «دعوت به شناخت بی‌واسطه از اسلام»، از «تروریسم به عنوان یک درد مشترک بین مسلمانان و غربی‌ها» سخن گفتند اما چون قاعدتاً رسانه‌های غربی بنا بر سیاست‌هایشان، بنا ندارند پیام این نامه را به مخاطبانش برسانند، این بار رسانه، ما مردم هستیم. مینی‌پرونده‌ی امروز «زندگی سلام» به راهکارهایی اختصاص دارد که به کمک آن‌ها و بدون نیاز به مهارت‌های خاص و تنها با داشتن حساب کاربری در شبکه‌های اجتماعی، می‌توانیم پیام رهبر انقلاب را به دست جوانان غربی برسانیم:

ادامه مطلب...
۱۸ آذر ۹۴ ، ۰۶:۰۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مصطفی قاسمیان

از بعضی تغییرها می‌ترسم

مدت‌ها پیش، وقتی یکی از دوستانم فرمانده‌ی پایگاه بسیج دانشجویی دانشکده بود و من هم (بدون سِمت رسمی) کمکش می‌کردم، یک شوخی ثابت با او داشتم که لااقل هفته‌ای دو بار می‌گفتم! دوستم خوشحال نمی‌شد ولی من قاه‌قاه می‌خندیدم! شوخی از این قرار بود که هر بار می‌دیدم یا می‌شنیدم که او با قائم مقام خواهران (جانشینش در قسمت خواهران که برای محدود کردن ارتباطات، فقط آن‌ها رسماً اجازه داشتند درباره‌ی کار با هم صحبت کنند) صحبت کرده یا قرار است صحبت کند، از یکی از آشنایان خانوادگی خودم مثال می‌زدم که با قائم مقامش ازدواج کرده! خب، حالا حرف اصلی‌ام چیست؟

آن زوج که دوست خانوادگی ما محسوب می‌شدند، طی حدود ۳-۴ سال، از نظر ظاهری (چون فقط خداست که از دل‌ها خبر دارد) تغییر خیلی زیادی کردند. وقتی من به آن‌ها فکر می‌کنم، از چیزی می‌ترسم. مدت‌هاست که به دنبال یک دختر نجیب و محجبه و مذهبی هستم و در تمام این مدت، با فکر کردن به آن زوج، می‌ترسم که خودم و همسرم هم روزی تغییر کنیم؛ نه فقط تغییر ظاهری (مثل آشنایی که مثال زدم) بلکه تغییر باطنی. یعنی روزی برسد که چیزهایی مثل حجاب و مال حرام و ارتباط‌های حرام و... که الان برایم خیلی مهم است، برایم مهم نباشد. خیلی ترسناک است.

۱۱ آذر ۹۴ ، ۲۰:۰۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مصطفی قاسمیان

بی‌پروایی از افشای فساد، نتیجه‌ی حذف رانت‌های اطلاعاتی رسانه‌ها

این یادداشت را حدود 3 هفته پیش، بلافاصله بعد از اظهار نظر معاون مطبوعاتی ارشاد نوشتم. اما تا امروز فرصتی نشد که ویرایش و منتشر کنم. این را هم بگویم که چون هیچ رسانه‌ای دوست ندارد که رسماً از رانت دفاع کند، این یادداشت را هیچ‌کس منتشر نخواهد کرد که اگر منتشر کند، از فردا فریادهای «وا دموکراسیا» و هم‌چنین «وا اسلاما» بلند می‌شد که: «یک رسانه، از رانت دفاع کرده!» این شما و این هم یادداشت:

آقای دکتر حسین انتظامی معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد گفته: «به دنبال از بین بردن رانت‌های اطلاعاتی هستیم.» سؤال اول این است که «رانت اطلاعاتی» چیست؟

اگر دقت کرده باشید، بعضی رسانه‌ها خبرهایی را با عنوان‌های «اخبار ویژه‌ی ...»، «شنیده‌های ...» (به جای ... نام رسانه را بگذارید) و نظیر این‌ها چاپ می‌کنند. این اخبار که منبع مشخصی ندارند، با استفاده از رانت اطلاعاتی به دست آمده‌اند. از کجا؟ هر رسانه یا متعلق است به یک فرد یا جریان سیاسی، یا این‌که با آن‌ها رابطه‌ای نزدیک دارد. نمایندگان مجلس، سازمان‌های نظامی - امنیتی مخصوصاً سپاه و بسیج، مجمع تشخیص مصلحت نظام، بخش‌های مختلف دولت، شهرداری‌ها، نهاد رهبری، اتاق بازرگانی، اصناف، احزاب و... رسانه‌هایی دارند؛ یا مالکیت‌شان را دارند یا به دلایل مختلف، نزدیکی فکری دارند. این رسانه‌ها بنا به وابستگی‌هایشان، از رانت‌های اطلاعاتی برخوردارند و با استفاده از آن سعی می‌کنند تا با افشای اطلاعات و سِرهای مگوی رقبای سیاسی، آن‌ها را با چالش مواجه کنند. به عنوان مثال فرض کنید فلان نماینده‌ی مجلس، خبری را که در رسانه‌ها منتشر نشده، به عنوان «خبر ویژه» به سردبیر سایت نزدیک به خودش می‌دهد و او این خبر را به نقل از «یک منبع آگاه» منتشر می‌کند. چون این خبر را رسانه‌های دیگر ندارند، پس این اطلاع، یک «رانت اطلاعاتی» است. همین موضوع ظاهراً بد، باعث می‌شود تا فساد کمتر شود. چون هر مسئول تا حدی برای افکار عمومی احترام قائل است و از افشای فسادش می‌ترسد. حالا می‌خواهد این فساد سیاسی - اداری باشد یا اقتصادی. (منظورم فساد اخلاقی نیست، خوشبختانه مسئولان نظام به دلایل مختلف که در این یادداشت نمی‌گنجد، از این یکی مبرا هستند.) حالا با تصویب قوانینی که انتشار این‌گونه خبرها را به عنوان «رانت اطلاعاتی» ممنوع کند، اولین چیزی که قربانی می‌شود، پاسخگویی مسئولان حکومتی (از همه جناح‌ها و دستگاه‌ها) به رسانه‌ها (نماینده‌ی افکار عمومی) است. چون دیگر مسئولان کمتر از افشای اعمال‌شان می‌ترسند، چون این اعمال در پشت پرده‌ی سیاست انجام می‌شوند و اصولاً کمتر (و با تصویب چنین قوانینی باز هم کمتر و کمتر) منتشر می‌شوند تا خدای نکرده برای جناب مسئول فاسد، ایجاد خطر کند! به عنوان مثال اگر در قضایای کرسنت، بورسیه‌ها و... فشار رسانه‌ها وجود نداشت، فساد لاپوشانی می‌شد و مقصران، قسر درمی‌رفتند. اما با افشای این اخبار و حساس شدن افکار عمومی، نهادهای نظارتی موضوع را به شکل جدی‌تری دنبال کردند؛ اتفاقی که طبیعتاً به مذاق آن دسته از مسئولانی که در این قضایا مرتکب فساد شدند، خوش نیامد.

فایده‌ی دیگر این رانت، کمتر کردن فاصله‌ی رسانه‌های رسمی و مجوزدار با رسانه‌های بیگانه و زیرزمینی است. امروزه بخشی از مردم (در این زمینه آماری ندارم اما دست‌کم 20 درصد و دست‌بالا 80 درصد) به رسانه‌های داخلی بی‌اعتمادند و اخبار را از رسانه‌های بیگانه پیگیری می‌کنند. اما با انتشار هرچه بیشترِ این‌گونه اخبار در رسانه‌های مجوزدار، احتمال بیشتری وجود دارد که بتوان بعضی مخاطبان را از رسانه‌های بیگانه جدا کرد.

معاون مطبوعاتی ارشاد، اگر به فکر اصلاح رسانه‌هاست (که به نظر من هست) باید نه تنها جلوی رانت اطلاعاتی را نگیرد، بلکه قوانین دست‌وپاگیر رسانه‌ها برای افشای حقایق را حذف کند.

۱۱ آذر ۹۴ ، ۰۷:۵۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مصطفی قاسمیان

اعتماد به نفس‌های خیلی بالا

جای شما خالی، خانمی آمده و دارد با معاون سردبیر صحبت می‌کند و نوشته‌ها و افکارش را پرزنت می‌کند. واقعاً دارد حالم را به هم می‌زند. یکسره «من، من» می‌کند. همین الان هم گفت که در کلاسی شاگرد اول شده است. الان (که چند لحظه گذشته) گفت: «جُرم من اینه که مهندسی خوندم!» احساس می‌کند همه‌اش حقش را خورده‌اند.
چقدر آدم‌های با اعتماد به نفس خیلی بالا، نفرت‌انگیزند. حتماً صبح تا شب فکر می‌کنند همه چیز را بلدند و همه چیز می‌دانند و درباره‌ی همه چیز اظهار نظر می‌کنند و یکسره هم از خودشان تعریف می‌کنند! تا این لحظه که حدود 15 دقیقه از صحبت‌هایش گذشته، شاید حدود 200 بار «من» گفته باشد!

۰۳ آذر ۹۴ ، ۱۸:۲۰ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مصطفی قاسمیان