سپیده‌دم

۸ مطلب در تیر ۱۳۹۴ ثبت شده است

انواع خیارشورهای مک‌دونالد موجود است

مطلب طنزی که توی روزنامه چاپ نشد.

ظاهراً «مک‌دونالد» قرار است به ایران بیاید. خب تصور کنید مک‌دونالد در ایران چند شعبه باز کرده. طبیعتاً وقتی کارش گرفت، مثل «اکبرجوجه» که بعدش «اصغرجوجه» و بقیه‌ی جوجه‌ها باز شد، انواع و اقسام مک‌دونالدها در مناطق مختلف کشور شروع به کار می‌کند. بعد از مدتی این قدر مک‌دونالدها زیاد می‌شوند که شعبه‌ی اصلی گم می‌شود! مثل اکبرجوجه که هیچ‌کس نفهمید اصلی‌اش کدام بود! بعد احتمالاً مک‌دونالدهای بدلی و «ساندویچ با طرح مک‌دونالد» وارد بازار می‌شود! کارگاه‌های زیرزمینی مک‌دونالد پیدا می‌شوند. بعد فرآورده‌های مرتبط دیگر هم، نوع مک‌دونالد می‌سازند؛ یعنی سوسیس مک‌دونالد، باگت مک‌دونالد و حتی خیارشور مک‌دونالد به بازار می‌آید! در این شرایط احتمالاً مک‌دونالد بعد از مدتی تجربیات جدیدی از ایران پیدا می‌کند. می‌بیند بعضی از ساندویچ‌فروشی‌های ایرانی، روغن سرخ‌کردنی را هفته‌ای یک بار عوض می‌کنند، گوشت کیلویی 20-30 هزار تومان است ولی بعضی‌ها سوسیس و کالباس 5 هزار تومانی دارند! خب او هم یاد می‌گیرد و می‌رود در تمام دنیا این روش‌ها را به کار می‌گیرد! البته با توجه به این‌که مصرف فست‌فود توی ایران بالاست، احتمالاً کار مک‌دونالد توی ایران خیلی بگیرد. حتی شاید تصمیم بگیرند شعبه‌های دیگرشان در کشورهای دیگر و حتی آمریکا را تعطیل کنند و کلاً بیایند ایران!

۲۹ تیر ۹۴ ، ۱۳:۱۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مصطفی قاسمیان

چرا ظریف از رفع تحریم تسلیحاتی چشم‌پوشی کرد

این روزها در شبکه‌های اجتماعی، نقل قولی از وزیر امور خارجه‌ی روسیه دست به دست می‌شود که «بی‌علاقگی تیم مذاکره‌کننده‌ی ایرانی به رفع تحریم تسلیحاتی ایران» را نشان می‌دهد: «ما و چین می‌خواستیم تحریم‌های تسلیحاتی لغو شود، اما علی‌رغم حمایت ما تیم ایرانی موافقت کرد که تحریم‌ها 5 سال ادامه یابد! در نهایت، همکاران ایرانی ما که طبیعتاً در این مورد تصمیم‌گیرنده‌ی اصلی بودند، موافقت کردند که در این مورد معامله کنند.» به فرض صحت این نقل قول؛ چرا باید تیم ایرانی چنین گرایشی داشته باشد؟ برای پاسخ‌گویی باید کمی در وضعیت مذاکرات و همچنین وضعیت نظامی ایران، عمیق‌تر شد.

ایران برای خرید اسلحه، انتخاب‌های کمی دارد که دو انتخاب اصلی، چین و روسیه هستند. پس طبیعتاً این دو کشور از تحریم تسلیحاتی ایران ضرر می‌کنند و باید موافق رفع تحریم تسلیحاتی باشند. بنابراین علاقه‌ی آن‌ها به رفع تحریم تسلیحاتی ایران، قابل درک است. اما تیم مذاکره‌کننده‌ی ایرانی با این مخالفت، در شرایطی که آمریکایی‌ها سعی می‌کردند ایران را جنگ‌طلب نشان بدهند تا بتوانند درباره‌ی بازدید از مراکز نظامی امتیاز بگیرند، فضا را به نفع ایران برگرداند. طبیعتاً وقتی طرف ایرانی، درخواستی برای رفع تحریم‌های تسلیحاتی نمی‌کند، سخن گفتن از بازدید از مراکز نظامی بی‌معناست. چون طرف ایرانی نشان داد به دنبال «انرژی صلح‌آمیز» هسته‌ای‌ست نه «خرید اسلحه».

علاوه بر آن باید توجه کنیم ظرفیت امتیازگیری هر طرف، مقدار مشخصی است؛ به زبان ساده در یک مذاکره‌ی دیپلماتیک، نمی‌شود یک طرف فقط امتیاز بگیرد و امتیازی ندهد. بنابراین وقتی تیم ایرانی، این امتیاز را نمی‌خواهد، می‌تواند در موضوع دیگری امتیاز بگیرد. به نظر می‌رسد منظور لاوروف از «معامله» همین باشد. دقت کنید تیم ایرانی، این امتیاز را در جایی به طرف مقابل داد که اهمیت آن‌چنانی نداشت. قابل انکار نیست که صنایع نظامی و تسلیحاتی ایران پس از انقلاب از رشد و پیشرفت قابل ملاحظه‌ای برخوردار بوده؛ برخلاف بسیاری از صنایع دیگر. در واقع، صنایع نظامی ایران، نیازِ بسیار کمتری به رفع تحریم دارد پس می‌توان از این امتیاز صرف نظر کرد.

نکته‌ی دیگری که قابل توجه است، بازدارندگی ایران است. به اعتقاد نگارنده، عاملی که باعث شده آمریکایی‌ها در 36 سال پس از انقلاب اسلامی، از حمله‌ی نظامی به ایران پرهیز داشته باشند، نگرانی از واکنش ایران و در واقع «پیش‌بینی‌ناپذیر بودن» واکنش ایران است. به عبارت دیگر آن‌ها نمی‌توانند برای حمله به ایران، محاسبه‌ی «هزینه و فایده» انجام دهند چون از هزینه‌های احتمالی بی‌خبرند. به همین دلیل در صورتی که ایران از چین و روسیه اسلحه بخرد، با توجه به ساده بودن رهگیری معامله برای سرویس اطلاعاتی آمریکا، بخشی از توان نظامی ایران لو می‌رود. در واقع اگر ایران سلاح‌هایش را از خارج تأمین کند، امتیاز بزرگ «غیرقابل پیش‌بینی بودن» را از دست می‌دهد. و این موضوع می‌تواند حمله نظامی به ایران را ساده کند. آن‌ها از «ناشناختگی» ایران می‌ترسند. و این ترس به نفع ماست.

۲۶ تیر ۹۴ ، ۱۷:۱۸ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱
مصطفی قاسمیان

افطار در مسجد؛ برای کسانی که از خانه‌شان دور هستند

این مطلب دومم در پرونده‌ی امروز «زندگی سلام» است. حذفیات این دو مطلب زیاد بود و به خلاف معمول، نسخه‌ای را در وبلاگ می‌گذارم که خودم نوشته‌ام و به دست ویراستار و دبیر صفحه، تغییری نداشته.

به مسجد «فاطمیه» در حوالی بلوار امامت مشهد آمده‌ایم که سال‌هاست برای افطار میزبان روزه‌داران است. حدود یک ساعت تا افطار باقی مانده که چند جوان و نوجوان، سفره‌ها را از کابینت آبدارخانه‌ی مسجد درمی‌آورند تا ببرند برای پهن کردن. آن‌ها خادم‌های افطاری هستند و در طول سال، بیشتر در ماه مبارک رمضان پیدایشان می‌شود... .

ادامه مطلب...
۱۳ تیر ۹۴ ، ۰۲:۱۷ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مصطفی قاسمیان

گپی با سعید بیابانکی شاعر و طنزپرداز درباره‌ی افطاری سالانه‌ی رهبر انقلاب؛ سالی که مرغ گران شده بود، مرغ ندادند!

موضوع پرونده‌ی امروز «زندگی سلام» افطاری‌های ساده است. من هم دو مطلب در این پرونده داشتم. این اولی‌ست:

هر سال در شب تولد امام حسن(ع) یعنی شبِ پانزدهم رمضان، رهبر انقلاب دیداری با شاعران دارند که معمولاً آن دسته از مسئولین حکومت که اهل شعر و ادب هستند، هم حضور دارند. این سنت بیشتر از 20 سال است که ادامه دارد. بعضی شاعران به واسطه‌ی سابقه‌شان، معمولاً در این دیدار حضور دارند و بعضی از شاعران جوان شاید یک بار فرصت حضور داشته باشند. سعید بیابانکی از دسته‌ی اول است؛ کسی که بیشتر با اشعار طنزش در دیدارهای گذشته با رهبری شناخته می‌شود. با بیابانکی گفت‌وگویی درباره‌ی مراسم افطار سالیانه رهبری داشته‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

خراسان: تا به حال چند بار به دیدار رهبر انقلاب رفته‌اید؟

بیابانکی: راستش زیاد! اولین بار سال 73 یا 74 رفتم که سرباز بودم! از آن موقع تا حالا تقریباً هر سال رفتم.

خراسان: چه غذایی می‌دهند؟

بیابانکی: خیلی مفصل نیست. مثلاً پریشب پلومرغ بود. نان و پنیر و سبزی هم بود به انضمام حلوا، والسلام. آب هم که البته هست!

خراسان: هر سال غذا همین است؟

بیابانکی: هر سال معمولاً همین پلومرغ است. اما فکر می‌کنم یک سال که مرغ خیلی گران شده بود، مرغ ندادند! به نظرم خورش قیمه یا شاید هم خورش سبزی بود.

خراسان: از این مراسم خاطره‌ای هم دارید؟

بیابانکی: خاطره‌ای که هست و امسال هم تکرار شده بود، این‌که وقتی دوستان شاعر می‌آیند توی حیاط بیت می‌نشینند تا آقا تشریف بیاورند و نماز بخوانیم، در این فاصله‌ی زمانی هیچ‌کس تعارف نمی‌کند که روزه‌مان را باز کنیم! حتی بین دو نماز! در واقع روزه‌ی چهارشنبه، طولانی‌ترین روزه‌ای بود که در این مدت گرفتم! در حالت عادی بلافاصله بعد از «الله اکبر» اذان افطار می‌کردیم اما چهارشنبه شب تا نماز بخوانیم و بنشینیم سر سفره و... فکر می‌کنم حدود یک ربع تا بیست دقیقه طول کشید. این خاطره‌ایست که از غذای افطاری رهبری دارم.

۱۳ تیر ۹۴ ، ۰۲:۰۴ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مصطفی قاسمیان

خروس در مستطیل سبز!

سه‌شنبه‌ی هفته‌ی پیش، پرونده‌ای داشتیم درباره‌ی مدل موی مردانه. من هم مطلب کوتاهی درباره‌ی مدل‌های موی عجیب فوتبالیست‌ها داشتم. این مطلب را خیلی دوست دارم. به دو دلیل: این‌که موضوع خیلی جالبی‌ست و این‌که در موقع جستجو برای پیداکردن اطلاعات و عکس‌های این مطلب، بسیاری از خاطرات فوتبالی‌ام زنده شد... .

فوتبالیست‌ها همیشه توی چشم هستند. بعضی‌هایشان با مهارت‌هایی که از خودشان در مستطیل سبز نشان می‌دهند بر سر زبان‌ها می‌افتند و بعضی‌ها با مدل‌ موی‌شان! با هم نگاهی می‌اندازیم به چند مورد از عجیب‌ترین مدل‌های موی فوتبالیست‌های جهان:

دیوید بکهام: دیوید بکهام غیر از ضربات آزاد و سانترهایش، با مدل‌های موی عجیبش هم شناخته می‌شود. یکی از غیرعادی‌ترین مدل‌های موی بکهام، مدل «خروسی» در سال 2007 بود که بعدها بازیکنانی مثل «ماریو بالوتلی» هم آن را تقلید کردند. یک بار پله درباره‌ی بکهام که زمانی نماد خوش‌تیپی فوتبالیست‌ها بود، گفت: «بیشتر مدل است تا فوتبالیست!»

کارلوس والدراما: بازی‌ساز کوتاه‌قامت کلمبیایی نه به خاطر مهارت‌ها بلکه به خاطر مدل مویش معروف شد. او که با مدل موی عجیبش، حداقل ده سانتی‌متر بلندتر به نظر می‌رسید، با حضور در 3 دوره‌ی جام جهانی، برای دوست‌داران فوتبال بدل به یک خاطره شد.

رودریگو پالاسیو: مهاجم سرزن اینترمیلان و تیم ملی آرژانتین برای نسل جدید علاقه‌مندان فوتبال، دو شاخصه‌ی مهم دارد: 1- بازی‌های بدش در جام جهانی 2014 مخصوصاً در مسابقه‌ی فینال که یک‌تنه تیمش را از رسیدن به قهرمانی محروم کرد! 2- مدل موی شگفت‌انگیزش!

نیمار: مهاجم جوان و تکنیکی بارسلونا در 3-2 سالی که بر سر زبان‌ها افتاده، هیچ‌وقت مدل مویی عادی نداشته! اما حالا به خاطر قوانین سفت و سخت «دونگا» مربی تیم ملی برزیل که این مدل‌ها را قبول ندارد، باید با مدل موی عجیبش موسوم به «تاج نیمار» خداحافظی کند.

آبل ژاویر: مدافع میانی اهل موزامبیک که برای تیم ملی پرتغال بازی می‌کرد، در روزگار خودش نماد فوتبالیست‌هایی بود که مدل مو‌های عجیب داشتند. لایه‌ی طلایی روی موهای تیره، او را از بسیاری از بازیکنان هم‌عصرش متمایز کرده بود.

تاریبو وست: شاید عجیب‌ترین مدل موی تاریخ، مربوط باشد به مدافع بلندقامت تیم ملی نیجریه؛ بازیکنی که به ایران هم آمد و در سال 86 با تیم «پیکان» تهران قرارداد بست ولی بدون حتی یک بازی، قراردادش را فسخ کرد و رفت، به همین راحتی!

رود گولیت: هافبک تنومند تیم ملی هلند، یکی از سرشناس‌ترین و قدیمی‌ترین بازیکنانی است که با مدل موی خود، تعجب فوتبال‌دوستان را برانگیخته‌است. قهر او از تیم ملی به دلیل برکناری «کرویف» مربی تیم و هم‌چنین دست ندادن با «برلوسکونی» مالک وقت باشگاه میلان، از دیگر حاشیه‌های بازیکن همه‌کاره‌ی سابق تیم ملی هلند است.

۱۲ تیر ۹۴ ، ۰۹:۳۲ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مصطفی قاسمیان

رادیو هفت، رفت

لید پرونده‌ی «زندگی سلام» درباره‌ی تعطیل شدن برنامه‌ی «رادیو هفت» که تو روزنامه‌ی ششم تیر چاپ شد. ضمناً تیتر خوب مطلب، از «سیدمصطفی صابری» هستش.

پایان خردادماه امسال و نامه‌ی گروه تهیه‌کننده‌ی «رادیو هفت»، پایانی تا این لحظه قطعی برای 5 سال پخش این برنامه‌ی پرمخاطب را رقم زد. رادیو هفت که مردادماه 89 برای اولین بار به روی آنتن شبکه‌ی آموزش سیما رفت، در 1118 قسمت توانست مخاطبان زیادی برای خود دست‌وپا کند. حاشیه‌های «رادیو هفت» از 20 اسفند پارسال شروع شد. «حسین ساروی» مدیر شبکه‌ی آموزش در نشستی خبری درباره‌ی رادیو هفت گفت: «سری جدید برنامه رادیو هفت از اردیبهشت‌ماه با انرژی بیشتر و همچنین با رویکرد آموزشی به روی آنتن خواهد رفت.» چند روز بعد هم «محمد صوفی» یکی از تهیه‌کنندگان برنامه در گفت‌وگو با خبرگزاری مهر، خبر از ادامه برنامه از 31 فروردین 94 داد؛ وعده‌ای که تا چند روز قبل از موعد پخش برنامه، برقرار بود اما اول اردیبهشت ماه، منصور ضابطیان بالأخره پرده از اختلافاتش با مدیران شبکه‌ی آموزش برداشت. او سربسته از «رویکردهای جدید» گفت، که احتمالاً به مدیریت جدید اشاره داشت. ضابطیان در گفت‌وگو با خبرگزاری مهر بخشی از این رویکردها را رسانه‌ای کرد و گفت: «بحث دیگر در جلساتی که با مسئولان داشتیم بر سر این بود که برنامه از حالت زنده به شکل تولیدی دربیاید... در این باره مذاکرات ما با مسئولان ادامه خواهد داشت تا بتوانیم همین ماهیت زنده‌ی برنامه را حفظ کنیم.» در ادامه‌ی کشمکش‌های پخش یا حذف این برنامه، محمد صوفی 18 اردیبهشت‌ماه درباره‌ی این رویکردهای جدید به ایسنا گفت: «برنامه‌ی رادیو هفت تصمیم گرفت با توجه به تغییراتی که در رویکرد شبکه‌های تلویزیونی صورت گرفته، خود را با رویکرد شبکه‌ی آموزش هماهنگ کند... رادیو هفت از 16 خردادماه به روی آنتن می‌رود. با این تفاوت که روزهای شنبه تا چهارشنبه به صورت تولیدی و روز پنج‌شنبه با توجه به میزان بالای مشارکت مخاطبان با برنامه، به شکل زنده پخش خواهد شد.» در نهایت بعد از سه ماه تعطیلی موقت، گروه برنامه‌ساز در نامه‌ای به مخاطبان‌شان خبر از تعطیلی این برنامه دادند: «به دنبال تغییرات جدید در فضای شبکه‌ی آموزش و پس از تلاش‌های فراوان برای رسیدن به یک تعامل دوجانبه میان سازندگان برنامه و تصمیم‌گیرندگان، متأسفانه این تلاش‌ها به یک توافق مؤثر منجر نشد. میزان تغییرات درخواستی به صورتی بود که ساختار رادیو هفت از شکل همیشگی خود خارج می‌شد و این نه به نفع شبکه بود و نه با سلیقه مخاطب فهیم برنامه همخوانی داشت.» و این نامه به معنای پایانی بود بر 5 سال پخش یکی از پرمخاطب‌ترین برنامه‌های سیما که چندان هم خالی از اشکال نبود. در پرونده‌ی امروز نگاهی داریم به فرجام رادیو هفت... .

۰۸ تیر ۹۴ ، ۱۵:۲۸ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مصطفی قاسمیان

ماه عسل طرفدار کیست؟

قسمت اول برنامه‌ی «ماه عسل» امسال واکنش‌های زیادی برانگیخت. خیلی‌ها به دعوت جوانی که به خاطر اثبات عشق به نامزد یا همسرش، از پنجره خودش را به بیرون پرت کرده بود، اعتراض داشتند. آن‌ها اعتقاد داشتند دعوت کردن چنین مهمانانی بدآموزی دارد. اما ببینیم نظرشان تا چه حد درست است؟
در واقع پیامی که رسانه به مخاطبش می‌رساند، تابع تصویری‌ست که نشان می‌دهد. «تصویر» در این‌جا به معنای نحوه‌ی مواجهه‌ی رسانه با سوژه است که از سه حالت خارج نیست: مثبت، منفی یا خنثی. اگر سخنان ائمه‌ی موقت جمعه‌ی تهران را از طریق [مثلاً] خبرگزاری تسنیم دنبال کنیم، برداشتی متفاوت داریم نسبت به زمانی که همین سخنان را از طریق [مثلاً] بی‌بی‌سی فارسی دنبال کنیم. واضح است که تصویر رسانه‌ی اول از نماز جمعه‌ی تهران، مثبت و رسانه‌ی دوم منفی است. این درحالی‌ست که هر دوی این رسانه‌ها «یک» سخن را بازتاب می‌دهند ولی نحوه‌ی مواجهه به شکلی‌ست که «پیام»ی متفاوت به مخاطب القا می‌کند.
[مستقل از این‌که برنامه‌ی ماه عسل را می‌پسندم یا نه] باید دقت کنیم قسمت اول این برنامه، پیامی منفی از آن حرکت آن جوان به مخاطب ارائه می‌کند، یعنی در مجموع به خاطر حضور میهمانان، صدا، برخورد مجری، حرکت و تمرکز دوربین و... مخاطب را به سمت «نفرت» از کاری که آن جوان کرده، سوق می‌دهد.
چنین چیزی را در فیلم‌های سینمایی به وفور شاهد هستیم. فیلم سینمایی «چشمان کاملاً بسته» (امریکا، 1999) ساخته‌ی «استنلی کوبریک» نمونه‌ای تقریباً کامل از این پدیده است. در این فیلم سینمایی، برهنگی‌های بسیار زیادی نمایش داده می‌شود اما پیام اصلی فیلم، «توجه به خانواده» است! شاید کسی با این روش انتقال پیام مخالف هستند اما به هر حال این زبانی‌ست که فیلمساز برای بیان پیام انتخاب کرده و تا جایی که من می‌فهمم در القای پیام فیلم، موفق هم بوده‌است. مثال دیگری می‌زنم، این بار از سینمای خودمان: شخصیت «حاجی گیرینوف» در فیلم‌های سینمایی «اخراجی‌ها 1، 2 و 3» (ایران، 1386، 1387 و 1388) نماد ریاکاری‌ست. در فیلم سینمایی «اخراجی‌ها» این شخصیت برای «تقبیح» ریا تعریف شده و کارکرد بسیار خوبی هم دارد. تصویرکردن یک شخصیت در رسانه (رمان، فیلم مستند یا هر رسانه‌ی دیگر) مترادف با ترویج آن نیست؛ بلکه باید دید رسانه، «چه» تصویری از شخصیت و اعمال او ارائه می‌دهد.

۰۳ تیر ۹۴ ، ۲۱:۲۸ ۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
مصطفی قاسمیان

هویت مشترک؛ انتظار خوش‌مزه

اتوبوس طبق گفته‌ی راننده٬ قرار است ساعت ۸ و ربع حرکت کند. اذان مغرب هم ۸:۱۴ است. وقتی این شرایط را تصور کنید٬ می‌فهمید وجود یک آب‌سردکن در فاصله‌ی یک متری ایستگاه اتوبوس چه نعمتی‌ست! به محض این‌که اذان می‌گویند٬ جرعه‌ای بزرگ آب می‌خورم. هنوز آب از لب‌ولوچه‌ام می‌ریزد که راننده‌ای دیگر از اتاق استراحت راننده‌ها بیرون می‌آید و بلافاصله می‌پرسد: «اذون گفته‌ن؟» و وقتی با پاسخ مثبت من روبرو می‌شود٬ خوشحال‌تر از قبل٬ آستین‌هایش را بالا می‌زند تا وضو بگیرد... .
لحظه‌ای به مؤلفه‌ی هویتی مشترک‌مان فکر می‌کنم: هوا که کم‌کم تاریک می‌شود٬ یک ملت انتظار اذان می‌کشند تا لبی تازه کنند... . اتوبوس فقط ۲ مسافر دارد و راننده در خیابان‌های خلوت٬ با سرعت می‌راند تا به خانواده و سفره‌ی افطاری‌اش برسد... .
بی‌سلیقه‌گیست اگر کسی این همه مشترکات را نبیند و یک‌سره دنبال اختلاف و دعوا باشد، از دعوای شیعه و سنی گرفته تا دعوای اصلاح‌طلب و اصول‌گرا تا... .

۰۲ تیر ۹۴ ، ۲۱:۲۳ ۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مصطفی قاسمیان