سپیده‌دم

۵ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۴ ثبت شده است

مونوپاد در سونوگرافی

مطلب طنزی که در ستون «از اون لحاظ» صفحه‌ی «همشهری سلام» چاپ شد.

خبرگزاری تسنیم گزارش داده وزیر بهداشت از «سونوگرافی‌های‌ بی رویه» انتقاد کرده و گفته بعضی‌ها «حتی از دوره‌ی جنینی فرزندشان آلبوم درست می‌‌کنند» خب حالا که این‌طوری شده، ما پیش‌بینی می‌کنیم در آینده شاهد افتتاح «سونوآتلیه» باشیم که از جنین عکس بگیرند و آلبوم کنند! البته این‌طوری که پیش برود، چند خانم که با هم دوست یا فامیل هستند، دسته‌جمعی می‌روند سونوگرافی و از جنین‌هایشان عکس دسته‌جمعی می‌گیرند! بعد خب بعضی‌ها که نمی‌توانند بدون آرایش عکس بگیرند هم لابد نگران ابروی اصلاح‌نشده‌ی جنین‌شان می‌شوند که خدای نکرده در آتلیه عکسش بد بیفتد! بعد احتمالاً می‌شنویم که خانم دکترها با نی‌نی تازه متولد شده سلفی می‌گیرند! حتی برای راحت‌تر شدن سلفی، مخترعان خوش‌ذوق «سونوپاد» را بر وزن «مونوپاد» اختراع می‌کنند تا وقتی که مادر هرجایی می‌رود، بتواند از خودش و بچه‌اش سلفی بگیرد!

۲۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۶:۵۴ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مصطفی قاسمیان

رالی تفاخر

لید پرونده‌ی امروز درباره‌ی دوردور کردن جوانان بالای شهر؛ که به نظرم خوب شده.

شهرهای بزرگ، بالاشهر، نیمه شب و جوانانی که با خودروهای چند صد میلیونی‌شان گاز می‌دهند تا چشم دیگرانی را دربیاورند که از این پول‌ها ندارند. چند روزی از نصف شدن یک «پورشه» و یک «ب ام و» در دو تصادف مرگبار در شمال تهران و کشته شدن 5 نفرشان می‌گذرد ولی هم‌سلکانشان این راه را ادامه می‌دهند. آن‌ها جوانانی هستند که شغل‌شان «بچه‌پولدار»یست، کسانی که احتمالاً کمتر از یک درصد جمعیت ایران هستند و می‌خواهند ثروت پدران‌شان و امکانات برآمده از آن را به رخ دیگران بکشند. و دیگران؟

دیگران یعنی طبقه متوسط که برای خرید خودروهای 20 یا 30 میلیونی تلاش می‌کنند. و طبقه فرودست هم که اصلاً فراموش شده‌است، کسانی که مدت‌هاست منتظر وام ازدواجی هستند تا دخترشان را به خانه‌ی بخت بفرستند و... . حالا این «بیش از 99 درصد» علاوه بر این که پول برای «بچه پولدار»بودن ندارند، باید ناامنی روانی را هم تجربه کنند. آن‌ها می‌بینند امکاناتی را که ندارند و احتمالاً نمی‌توانند داشته باشند و زندگی به کام‌شان تلخ می‌شود. آن‌ها از زندگی خود ناراضی و خسته می‌شوند چون گروهی می‌خواهند از دارایی بسیار زیادشان، به شکل غیرمتمدنانه استفاده کنند. در واقع «بچه پولدار»ها نه فقط ثروت نجومی خودشان بلکه «معمولی بودن» دیگران را به رخ‌شان می‌کشند و احتمالاً از تحقیرکردن «معمولی»ها لذت می‌برند.

پس معمولی‌های تحقیرشده، برای جبران این اختلاف طبقاتی و دست‌یابی به امکانات خاص‌تر، به اجناس بدلی رو می‌آورند... و یک «مسابقه‌ی تجمل» آغاز می‌شود؛ آغازگر این مسابقه، هر روز امکانات جدیدی رو می‌کند و دیگرانی به پیروی از او، همه‌ی وجهه‌ی همت‌شان را رسیدن به این امکانات و اگر نشد بدلی‌اش قرار می‌دهند. و این مسابقه ادامه دارد... .

این دو تصادف و حاشیه‌های آن در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌ها نشان داد چقدر این جماعت توی چشم هستند. آن‌ها نه به خاطر ثروت‌شان بلکه به خاطر استفاده‌ی نامتعارف از ثروت، می‌توانند فضای عمومی کشور را چند روزی تحت تأثیر قرار دهند. حتی رهبر انقلاب هم در دیدار با فرماندهان نیروی انتظامی به این موضوع اشاره کردند: «گاهی اوقات در بعضی از خیابان‌ها این جوان‌هایی که مست ثروتند - مست غرور ثروت - سوار ماشین‌های آن‌چنانی می‌شوند و در خیابان بنا می‌کنند به جَوَلان دادن و رفت‌وآمد کردن و محیط خیابان را ناامن [کردن‌]؛ این‌ها هم ناامنی است. بایستی در قبال هر نوع ناامنی برنامه داشت و حرکت کرد و کار کرد. این‌ها چیزهایی است که جوانب گوناگون امنیت است.» به همین مناسبت پرونده‌ای تدارک دیده‌ایم و می‌خواهیم این روش زندگی را بررسی کنیم.

۱۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۲:۱۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مصطفی قاسمیان

بانک ما و بانک شما!

حیف این مطلب نسبتاً خوب که به خاطر محتواش، چاپ نشد.

خبرگزاری مهر گزارش داده 20 درصد نقدینگی کل مملکت، دست 6 مؤسسه‌ی اعتباری غیرمجاز هست. خب حالا که ما می‌بینیم مؤسسه‌داری (بر وزن مرغ‌داری!) آن هم از نوع غیرمجازش، این قدر درآمد دارد تصمیم گرفتیم مؤسسه‌ی مالی و اعتباری «همشهری سلام» را صرفاً برای خوانندگان این صفحه راه‌اندازی کنیم. البته طبق روال معمول مؤسسات مالی (که فقط 3 تایشان مجوز دارند و بقیه ندارند!) ما هم مجوز نمی‌گیریم و اولین شعبه‌ی خود را در ستون «از اون لحاظ» این صفحه افتتاح می‌کنیم. طبیعتاً با توجه به این که مؤسسه‌ی ما تحت نظارت بانک مرکزی نیست، سود سپرده را به جای 20 و 24 و... که بانک مرکزی اعلام کرده، ما به 190 درصد می‌رسانیم که برای خوانندگان صفحه تا 200 درصد هم راه می‌آییم! دقت کنید حالا که سودی که ما می‌دهیم، بیشتر از بانک‌هاست، شما خوانندگان می‌آیید و در مؤسسه‌ی «همشهری سلام» سرمایه‌گذاری می‌کنید. ما هم با پول شما هر روز 80 صفحه «همشهری سلام» به صورت رنگی و گلاسه منتشر می‌کنیم و به صورت مفت می‌گذاریم روی دکه! از طرف دیگر ما که پول شما را گرفتیم، خرمان از پل گذشته و دیگر به شما نیازی نداریم، پس مثل بعضی از مؤسسات دیگر، پول‌تان را پس نمی‌دهیم! شما هم هر روز بیایید دم در مؤسسه‌ی ما تجمع کنید و پول‌تان را بخواهید، ما که پولی به کسی نمی‌دهیم و تمام!

۱۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۳:۳۶ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مصطفی قاسمیان

کوه عضله در خیابان‌های‌ تهران

مطلبی که با تغییرات زیاد، امروز توی روزنامه چاپ شد.

شنیدیم «رونی کلمن» قهرمان بدنسازی جهان به کشورمان آمده و قرار است برای «دانشجویان تربیت بدنی» و «اساتید برجسته‌ی دانشگاهی» کلاس بگذارد! خب طبیعتاً که ما ساکت نمی‌مانیم و چند پیشنهاد می‌دهیم: با توجه به این که مدرک دانشگاهی کلمن، کارشناسی حسابداری است، پیشنهاد اول‌مان این است که به جای دانشجویان تربیت بدنی، از دانشجویان حسابداری و کارمندان بانک‌ها بخواهیم از افاضات ایشان استفاده کنند. یا حداقل به جای اساتید از مدیران بانک‌ها و مسئولان اقتصادی بخواهیم پای درس ایشان بنشینند تا حداقل اقتصادمان مثل بدن آقای کلمن، گنده شود! ضمناً چون آقای کلمن 150 کیلوگرم وزن دارد، پیشنهاد می‌کنیم ایشان را در خیابان‌های‌ تهران با بعضی خودروهای سواری داخلی حمل نکنند چون ممکن است لاستیک خودروی باکیفیت داخلی پنچر شود و آبروی خودروسازهای محترم برود. راستی، ما شنیده‌ایم درخواست حفاظت فیزیکی برای ایشان نشده‌است چون می‌تواند از خودش مراقبت کند! پس پیشنهاد می‌کنیم برای مخاطبان ایشان حفاظت فیزیکی بگذارند. ضمناً باز هم شنیده‌ایم هرکس یک میلیون و 800 هزار تومان پول بدهد، می‌تواند با آقای عضله عکس بیندازد. لذا در جریان باشید یک وقت هوس نکنید با استاد، سلفی یواشکی و مجانی بیندازید که عکس‌تان با ایشان منتشر می‌شود اما همچین نافرم و زخمی.

۰۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۵:۵۸ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مصطفی قاسمیان

سگ‌کشی ممنوع

25 فروردین امسال خبرگزاری فارس ویدیویی از «سگ‌کشی دردناک با تزریق اسید» منتشر کرد. فارس هم‌چنین از افرادی گفته بود که در ازای تحویل لاشه‌ی هر قلاده‌ی سگ، 15 هزار تومان دریافت می‌کنند. این ویدیوی کمتر از 3 دقیقه‌ای سرآغاز ماجرایی پردامنه در فضای مجازی بود. در این ویدیوی دل‌خراش 4 نفر با صورت‌های پوشیده، با مهار کردن یک سگ، آمپولی را به او تزریق می‌کنند و سگ با زوزه‌ای دردناک جان می‌سپارد... .

این مطلب، مینی‌پرونده‌ی امروز صفحه‌ی زندگی سلام بود که استثنائاً زیر نظر آقای برند کار کردم.

ادامه مطلب...
۰۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۵:۱۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مصطفی قاسمیان