هر ساله در اردیبهشت ماه، بزرگترین رویداد فرهنگی ایران برگزار می‌شود که البته در چند سال گذشته از تأثیر آن بر فضای فرهنگی کشور کاسته شده‌است. بیست و هفتمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران امسال درحالی برگزار شد که کتاب و کتاب‌خوانی در ایران در وضع بحرانی قرار دارد. امروزه در این کشور 75 میلیونی کتاب‌هایی چاپ می‌شوند که فقط 400 یا 500 نسخه تیراژ دارند. روی زشت‌تر ماجرا وقتی عریان می‌شود که به تمدن و فرهنگ این ملت توجه کنیم! شمارگان کتاب‌ها در همین کشور تا 20 سال پیش از 5000 کمتر نمی‌شد. اما چه اتفاقی افتاده است که طی دو دهه تا این حد وضعیت کتاب‌خوانی بدتر شده است؟ چه عواملی این شرایط را سبب شده‌اند؟ نوشته‌ی پیش رو در پی یافتن پاسخ به این سؤالات است.
1- تلویزیون: رسانه‌های جدید از ابتدای تولدشان سهم مخاطبان خود را در یک نبرد بی‌رحمانه از جماعت کتاب‌خوان گرفتند. سینما، رادیو، تلویزیون و اینترنت اصلی‌ترین رسانه‌هایی هستند که به جنگ کتاب و کتاب‌خوانی آمده‌اند. اما در این بین با توجه به گستره‌ی مخاطبین، نقش اصلی را تلویزیون بر عهده دارد. تلویزیون با توجه به ماهیت تصویری خود بزرگترین مانع فکر کردن حین خوانش پیام رسانه‌ایست. در واقع و با زبان ساده‌تر می‌توان گفت رسانه‌های جدید با فلج کردن قوه‌ی عاقله و از کار انداختن فکر مخاطب پیام خود را به جای این‌که در معرض انتخاب مخاطب قرار دهند، به او القا می‌کنند.
تأسف‌انگیزتر آن است که برای مقابله با این هجوم، راهکاری وجود ندارد. نبرد رسانه‌ای امروز دست سازمان صداوسیما را برای کمک به وضعیت کتاب‌خوانی بسته است. تعداد شبکه‌های ماهواره‌ای رو به ازدیاد است و محتوای آن‌ها نسبت به چند سال پیش جذاب‌تر و آسیب‌زاتر شده‌است. این مسأله موجب شده تا تلویزیون ایران نیز نتواند با محدود کردن انتخاب‌های بینندگانش، بخشی از آن‌ها را به سمت خواندن کتاب سوق دهد.
2- گران‌شدن کتاب: بالا رفتن قیمت کاغذ و به تبع آن قیمت کتاب به عنوان دلیل اصلی کم بودن سرانه‌ی مطالعه در ایران مطرح می‌شود؛ اما در این باب باید ملاحظاتی را در نظر گرفت. اول آن‌که فردی که با حدود 5000 تا 12000 تومان یک ساندویچ معمولی در سطح شهر می‌خرد، چرا نمی‌خواهد برای یک رمان (و نه یک کتاب تحلیلی- پژوهشی) بین 8000 تا 25000 تومان خرج کند؟ علاوه بر آن کتابخانه‌های سطح شهر و حتی کتابخانه‌ی مرکزی دانشگاه فردوسی مجموعه‌ای از آثار بهترین نویسندگان تاریخ را دارا هستند. گذری چند دقیقه‌ای می‌تواند ما را به داستان‌های کوتاه چخوف، رمان‌های دیکنز یا تولستوی رهنمون کند. از میان نویسندگان ایرانی نیز آثار ابراهیمی، آل احمد، چوبک، دولت‌آبادی، سرشار و هدایت در کتابخانه‌ی مرکزی دانشگاه یافت می‌شوند. اما دلیل بی‌علاقگی دانشجوها به این کتاب‌ها چیست؟ روشن است که گرانی کتاب‌ها توجیه مناسبی برای این بی‌توجهی نیست.
3- تبلیغات ضعیف: آخرین باری که نویسنده‌ای را در یک برنامه‌ی زنده‌ی تلویزیونی در حال مصاحبه دیدید به یاد می‌آورید؟ مؤلفین آخرین قشری هستند که می‌توانند سوژه‌ی یک گفتگوی رسانه‌ای باشند و این موضوع در چهره نشدن آن‌ها نقش به‌سزایی دارد. از سوی دیگر ضعف طراحی جلد کتاب‌ها در فضای کنونی بازار کتاب، می‌تواند مختصر خوانندگان کتاب را هم از کتابفروشی‌ها پراکنده کند! البته در این مورد نمی‌شود به ناشران زیادی خرده گرفت؛ زیرا درآمد ناشران از فروش کتاب، آن‌قدر پایین است که هنر می‌کنند در این شرایط، کتابشان را با جلد عرضه می‌کنند! تبلیغات محیطی در سطح شهر نیز اوضاع بهتری ندارد و دلیل اصلی آن هم سود پایین این فعالیت‌هاست.
4- کمبود وقت: بسیاری از ما از «وقت نداشتن»ها و «مگر بیکاریم»ها می‌گوییم. اما آیا زمانی را که پای فیلم‌های سینمایی، فیس‌بوک، بازی‌های رایانه‌ای و... می‌گذرانیم، حساب کرده‌ایم؟! آیا تا به حال فکر کرده‌ایم در محیط دانشگاه که شاید خیلی فضای تلف کردن وقت فراهم نباشد، چه میزان از زمان خود را در تریا، بعد از نهار در نمازخانه، سایت، تشکل‌های مختلف دانشجویی، وایرلس‌روم و... می‌گذرانیم؟!
5- کتاب‌های ضعیف: شاید شما تجربه کرده باشید که کتابی را بخرید و پس از خواندن بخشی از آن متوجه شوید که کتاب خریداری شده، آن چیزی که می‌خواستید نبوده‌است. این مسأله خصوصاً برای خوانندگان غیرحرفه‌ای بسیار آزاردهنده است و آن‌ها را تا مدتی از خریدن کتاب باز می‌دارد. یکی از دلایل این اتفاق، آسان بودن چاپ کتاب و در نتیجه زیاد بودن آمار انتشار کتاب در ایران است. انتشار 60 هزار عنوان کتاب در هر سال بزرگترین ظلم را در حق کتاب‌های خوب می‌کند که در این شلوغی گم می‌شوند! کساد بودن بازار کتاب، ناشران را به سمت «کتاب‌سازی» سوق می‌دهد و این موضوع، خود باعث بدتر شدن اوضاع کتاب‌خوانی است! برای حل این مشکل یکی از راهکارهای خوب، می‌تواند ارزش‌گذاری کتاب‌ها باشد. به نظر می‌رسد برای اجرای این طرح که مدت‌هاست در فضای نشر مطرح شده‌است، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بهترین گزینه باشد.