لید پرونده‌ی امروز درباره‌ی دوردور کردن جوانان بالای شهر؛ که به نظرم خوب شده.

شهرهای بزرگ، بالاشهر، نیمه شب و جوانانی که با خودروهای چند صد میلیونی‌شان گاز می‌دهند تا چشم دیگرانی را دربیاورند که از این پول‌ها ندارند. چند روزی از نصف شدن یک «پورشه» و یک «ب ام و» در دو تصادف مرگبار در شمال تهران و کشته شدن 5 نفرشان می‌گذرد ولی هم‌سلکانشان این راه را ادامه می‌دهند. آن‌ها جوانانی هستند که شغل‌شان «بچه‌پولدار»یست، کسانی که احتمالاً کمتر از یک درصد جمعیت ایران هستند و می‌خواهند ثروت پدران‌شان و امکانات برآمده از آن را به رخ دیگران بکشند. و دیگران؟

دیگران یعنی طبقه متوسط که برای خرید خودروهای 20 یا 30 میلیونی تلاش می‌کنند. و طبقه فرودست هم که اصلاً فراموش شده‌است، کسانی که مدت‌هاست منتظر وام ازدواجی هستند تا دخترشان را به خانه‌ی بخت بفرستند و... . حالا این «بیش از 99 درصد» علاوه بر این که پول برای «بچه پولدار»بودن ندارند، باید ناامنی روانی را هم تجربه کنند. آن‌ها می‌بینند امکاناتی را که ندارند و احتمالاً نمی‌توانند داشته باشند و زندگی به کام‌شان تلخ می‌شود. آن‌ها از زندگی خود ناراضی و خسته می‌شوند چون گروهی می‌خواهند از دارایی بسیار زیادشان، به شکل غیرمتمدنانه استفاده کنند. در واقع «بچه پولدار»ها نه فقط ثروت نجومی خودشان بلکه «معمولی بودن» دیگران را به رخ‌شان می‌کشند و احتمالاً از تحقیرکردن «معمولی»ها لذت می‌برند.

پس معمولی‌های تحقیرشده، برای جبران این اختلاف طبقاتی و دست‌یابی به امکانات خاص‌تر، به اجناس بدلی رو می‌آورند... و یک «مسابقه‌ی تجمل» آغاز می‌شود؛ آغازگر این مسابقه، هر روز امکانات جدیدی رو می‌کند و دیگرانی به پیروی از او، همه‌ی وجهه‌ی همت‌شان را رسیدن به این امکانات و اگر نشد بدلی‌اش قرار می‌دهند. و این مسابقه ادامه دارد... .

این دو تصادف و حاشیه‌های آن در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌ها نشان داد چقدر این جماعت توی چشم هستند. آن‌ها نه به خاطر ثروت‌شان بلکه به خاطر استفاده‌ی نامتعارف از ثروت، می‌توانند فضای عمومی کشور را چند روزی تحت تأثیر قرار دهند. حتی رهبر انقلاب هم در دیدار با فرماندهان نیروی انتظامی به این موضوع اشاره کردند: «گاهی اوقات در بعضی از خیابان‌ها این جوان‌هایی که مست ثروتند - مست غرور ثروت - سوار ماشین‌های آن‌چنانی می‌شوند و در خیابان بنا می‌کنند به جَوَلان دادن و رفت‌وآمد کردن و محیط خیابان را ناامن [کردن‌]؛ این‌ها هم ناامنی است. بایستی در قبال هر نوع ناامنی برنامه داشت و حرکت کرد و کار کرد. این‌ها چیزهایی است که جوانب گوناگون امنیت است.» به همین مناسبت پرونده‌ای تدارک دیده‌ایم و می‌خواهیم این روش زندگی را بررسی کنیم.