وارد مغازه‌ی فروش محصولات شبکه‌ی نمایش خانگی می‌شوم؛ مغازه‌ای باریک و بزرگ در بالای شهر مشهد. می‌پرسم فیلم سینمایی ایرانی دارید؟ قفسه‌ای را نشانم می‌دهد. نگاهی به فیلم‌ها می‌اندازم و می‌بینم پاکت‌های فیلم‌ها به جای مقوایی، قاب‌های پلاستیکی مشکی هستند. تعجب می‌کنم. کمتر فیلم‌های سینمایی به این شکل به بازار عرضه شده است و برای من که مدت‌هاست مشتری این محصولات هستم، عجیب است. وقتی می‌بینم هولوگرام ندارند، مطمئن می‌شوم که اصل نیستند. به سختی در مغازه یک محصول اصلی پیدا می‌کنم، خودم را می‌زنم به آن راه و می‌پرسم: «کدام‌شان اصل است؟! چرا بعضی از این فیلم‌ها پاکت مقوایی دارند و بعضی قاب مشکی؟» فروشنده اظهار بی‌اطلاعی می‌کند و وقتی می‌پرسم هر دوی‌شان اصل است یا نه؟ محکم جواب می‌دهد: «بله!» جلوتر می‌روم و آلات جرم را روی میزش می‌بینم! چند قاب باز و چند دی‌وی‌دی که لیبل ندارد. معلوم است تازه آن‌ها را کپی کرده و حالا وقت آن است که روی‌شان برچسب بچسباند تا روی پیش‌خوان، لای اصل‌ها قاطی شوند. قیمت را می‌پرسم که می‌گوید: «3000 تومان، رویش نوشته! ولی اگر بدون قاب بخواهی 2500!» وقتی کمی بیشتر سماجت به خرج می‌دهم، اعتراف می‌کند: «برای‌مان می‌آورند. ما هم فقط فیلم‌هایی را داریم که دیگر در بازار پیدا نمی‌شود، چون مجبوریم این‌ها را داشته باشیم!» وقتی فیلمی را پیدا می‌کنم که همین تازگی‌ها توزیع شده، زیر بار نمی‌رود و ادعا می‌کند: «حتماً در بازار پیدا نمی‌شده که آوردیم.»

اصلی 3 هزار تومان، کپی هم 3 هزار تومان

از قیمت‌ها می‌پرسم که می‌گوید دی‌وی‌دی‌های اصل برایش 2400 تومان درمی‌آید و کپی‌ها 1000 تومان! ولی هم اصل را 3000 تومان می‌فروشد هم کپی را! جالب‌تر این‌که مشتری هم همان پول را می‌دهد اما به کسی که زحمتی برای محصول نکشیده است. دلیل کارش را می‌پرسم که کاسب‌کارانه پاسخ می‌دهد: «مشتری دارد.» اما چرا فیلم‌های کپی فروش دارند؟ او معتقد است: «بعضی‌ها به خاطر ارزانی می‌خرند، بعضی هم اصلاً متوجه نمی‌شوند. ولی برخی‌ها هم اصرار دارند حتماً محصول هولوگرام‌دار بخرند.»

سوپرمارکت‌ها چرا فیلم می‌فروشند؟

از مسئولان شکایت دارد: «اتحادیه نباید اجازه دهد سوپرمارکت‌ها بازار ما را کساد کنند. خوب است که ما هم این جا یخچال بگذاریم و ساندویچ سرد بفروشیم؟!» خانمی ۲۶-۲۵ ساله وارد مغازه می‌شود و آلبومی از یک خواننده‌ی پرطرفدار پاپ می‌خرد. وقتی آلبوم را گرفته، می‌پرسم: «می‌دانید اصل نیست؟» می‌گوید: «نه، چطوری باید تشخیص دهم؟!» می‌پرسم: «برای‌تان مهم هست که اصلش را بخرید؟» وقتی تأیید می‌کند، می‌پرسم: «اگر قیمتش بیشتر باشد چی؟» صادقانه جواب می‌دهد: «نه، مسلماً همین را می‌خرم!»

600 هزار تومان جریمه شدم!

چند خیابان آن طرف‌تر مغازه‌ای تاریک را در ابتدای یک کوچه‌ی باز هم در بالای شهر مشهد پیدا می‌کنم. دو جوان با رایانه‌شان مشغولند. می‌روم سراغ فیلم‌های سینمایی ایرانی و نگاهی بهشان می‌اندازم. می‌پرسم: «DivX دارید؟» وقتی پاسخ منفی می‌دهد، بلافاصله دلیلش را می‌پرسم. می‌گوید: «نداریم دیگر! این‌جا مشتری‌های ما ثابت‌اند، دی‌وی‌دی کپی مشتری زیادی ندارد. جریمه هم می‌کنند. اوایل که آمده بودیم این‌جا و کپی هم می‌فروختیم، دو بار جریمه‌مان کردند. یک بار 400 و بار دیگر 600 هزار تومان.» می‌پرسم: «بقیه چی؟» جواب می‌دهد: «آن‌ها توی چشم نیستند و جریمه‌شان نمی‌کنند. توی این خیابان که خیلی شلوغ است، کمتر کسی را می‌توانی پیدا کنی که کپی بفروشد.»

کپی نمی‌فروشم، پس از سینما حمایت می‌کنم

مغازه‌ی بعدی بزرگ‌تر است. سر صحبت را که باز می‌کنم، می‌فهمم با یکی از علاقه‌مندان به سینما هم‌صحبت هستم. می‌گوید: «کار زشتی است! اصل فیلم را ارزان عرضه می‌کنند تا کپی نکنیم. کسی که فیلم را می‌سازد، چند صد میلیون هزینه می‌کند و اگر هزینه‌اش برنگردد که دیگر نمی‌تواند فیلم بسازد. وقتی شما دی‌وی‌دی اصل را می‌خرید، فیلم‌ساز را حمایت کرده‌اید. ما که توزیع‌کننده هستیم باید به ازای هر یک حلقه که می‌فروشیم، یکی دیگر بخریم و به این ترتیب فروش فیلم بالا می‌رود. این طوری فیلم‌ساز باز هم فیلم می‌سازد.» می‌گویم: «اما خیلی‌ها کپی می‌کنند!» محکم پاسخ می‌دهد: «خیلی‌ها خیلی کارهای دیگر هم انجام می‌دهند!» هم‌کارش که کمی با او مخالف است، به ما نزدیک می‌شود: «ما کپی نمی‌کنیم و البته اشتباه هم می‌کنیم! روزی 50 نفر می‌آیند و می‌بینند کپی نداریم و می‌روند بیرون!»