این مطلب در پروندهی «نامهای به همسرم» امروز، چاپ شد. اصل معرفی کتاب که در همین صفحه میخوانید، حدود 270 کلمهست و بریدههایی از کتاب که فقط در ادامه مطلب آمده، آن را طولانی کرده. خواندن این کتاب بسیار خوب را که مثل باقی کتابهای نادر، عالی هستند، به همهی خوانندگان این سطور، توصیه میکنم.
در بین نامههایی که همسران برای همدیگر نوشتهاند، برخی مشهورتر شدهاند. یکی از آنها، مجموعهی نامههایی است که «نادر ابراهیمی» نویسندهی معاصر، برای همسرش «فرزانه منصوری» نوشته است و در کتاب کوچک «چهل نامهی کوتاه به همسرم» چاپ شده. این نامهها که در 3-4 سال (از 63 تا 66) نوشته شدهاند، همانطور که در مقدمهی کتاب هم آمده، از زمانی آغاز شدهاند که نادر ابراهیمی، تازه تمرین خطاطی را شروع کرده بود. او در آن زمان با نامههایش، به مسایلی میپرداخت که به قول خودش ممکن بود قلب خودش و همسرش را بیازارد.
«چهل نامهی کوتاه به همسرم» بیش از آن که مجموعهای از نامههای یک نویسنده به همسرش باشد، یک دورهی مشاورهی خانواده است. نادر ابراهیمی از نامه، برای حل مشکلاتی استفاده کرده که در طول زندگی برایش پیش آمده و شاید برای هر زوج دیگری هم پیش بیاید. همین موضوع یعنی وجه اشتراکشان با زندگی زوجهای ایرانی امروز، این کتاب را برای ما خواندنی میکند. او از سختیهای راه زندگی، نگاهش به تنشهای زوجها و حتی قهر و پیادهرویهای شبانه میگوید. نادر ابراهیمی در این نامهها، جهانبینی خود را که از مبارزهی سخت و خستگیناپذیر با سختیهای زندگی تشکیل شده، به مخاطبش (و مخاطبان آیندهاش) میرساند و آن را در پوشش حریرگونهی تمجید و ابراز علاقهی تمامنشدنیاش، به او عرضه میکند. این شیوه، شاید مهمترین درسی است که ما میتوانیم از این کتاب یاد بگیریم؛ او دارویی تلخ و البته مفید را در ظرفی از عسل، به همسرش هدیه میکند.
کتاب، 138 صفحه دارد؛ با نامههایی که از 3-4 صفحه طولانیتر نیستند و حتی بینشان، نامهی 4 خطی هم پیدا میشود. با هم بریدههایی از این نامهها را [در ادامه مطلب] میخوانیم: