سپیده‌دم

۱۲ مطلب با موضوع «فوتبال» ثبت شده است

گزارشی کوتاه از حواشی عجیب و غریب دوشنبه شب برنامه‌های ورزشی تلویزیون!

بعد از این همه دوری از وبلاگ، دوباره برگشتم. توضیح کوتاه این که منظور از دوشنبه شب، 9 اسفند امسال است. مطلبِ خوبی شده و حیف که چاپ نشد.

قصه ما و یخچال‌های قطبی!

ساعت 10 و نیم است و برنامه نود در همان لحظات ابتدایی، با قطعی صدا شروع می‌شود. قطعی صدا که نوید مشکلات فنی عجیب و غریبی در ادامه برنامه می‌دهد. عادل فردوسی‌پور برنامه را با تبریک به اصغر فرهادی شروع می‌کند. تبریکی که برخلاف رویه معمول تلویزیون در روزهای گذشته، مفصل است و بیش از آن که به نقش سیاست در جایزه اسکار فرهادی بپردازد، به تبریک گفتن به مردم و عوامل فیلم می‌گذرد.

برنامه به روال عادی برمی‌گردد اما وقتی قرار است آنالیز داوری‌ها پخش شود، ناگهان «صفحه آبی مرگ» ظاهر می‌شود! صفحه آبی مرگ، نام صفحه مشهوری‌ست که روی ویندوزهای قدیمی شایع بود و نشان از مشکل سخت‌افزاری یا نرم‌افزاری داشت.

مشکل حل می‌شود ولی در شروع گفت‌وگو با کارشناسان داوری، مشکل بعدی به وجود می‌آید. این بار برنامه به کلی قطع می‌شود و تصاویر یخچال‌های قطبی روی آنتن می‌رود! تا دقایقی طولانی جز یخچال‌های قطبی و یک زیرنویسِ «با عرض پوزش از بینندگان محترم. ادامه برنامه نود تا لحظاتی دیگر...» چیزی دیگر دیده نمی‌شود. زیرنویسی که احتمالاً تمام تلاشی است که تلویزیون می‌تواند انجام دهد تا در زمان قطع پخش پربیننده‌ترین برنامه تلویزیون، مخاطبان بیکار نمانند! طبق معمول تصاویر قطبی دستمایه شوخی‌های جالبی در شبکه‌های اجتماعی شده ولی همچنان از تصویر خبری نیست. 29 دقیقه تمام، برنامه قطع است و عادل در بازگشت دوباره با کنایه‌ای بامزه به برنامه هفته قبل، می‌گوید: «هفته پیش برق رفت، این هفته میزِ صدای برنامه دچار مشکل شد. می‌گن برنامه زنده‌س دیگه عمدی نبوده شمام بگید پیش اومده، کی به کیه!»

دقایقی بعد، ویدیوی تبریک فردوسی‌پور به اصغر فرهادی از روی کانال تلگرام برنامه حذف شد و حتی در گزارش تفصیلی برنامه که پس از پایان برنامه در سایت 90 منتشر شد، هم نیامد.

خواب زمستانی جواد!

ساعت 11 و 35 دقیقه دوشنبه شب است و 5 دقیقه از بازی مهم «لسترسیتی» و «لیورپول» گذشته ولی از گزارشگر بازی که قرار بود جواد خیابانی باشد خبری نیست. شبکه ورزش بازی را روی آنتن برده ولی از بلندگوهای تلویزیون، به جای صدای گزارشگر، صدای موسیقی روحبخشِ «گزارشگر نداریم» می‌آید! بازی که به دقیقه 6 رسید «محمدرضا علیپور» مجری برنامه «آن سوی نیمکت» شبکه ورزش که ظاهراً از آن حوالی رد می‌شده، می‌آید روی آنتن و گزارش بازی را شروع می‌کند.

بالأخره دقیقه 11 بازی و بعد از کرنر «لیورپول»، علیپور گفت: «اجازه بدید که سلام عرض کنم خدمت استاد ارجمندم جناب آقای خیابانی عزیز و ادامه گزارش این دیدار رو با صدای جذاب ایشون خواهیم داشت.» در این لحظه جواد خیابانی وارد می‌شود: «من باید راستشو بگم دیگه... توی ماشین به خدا خوابم برده بود... دوستان اومدن دیگه بیدار کردن... ببخشید خیلی معذرت می‌خوام!»

اما بعد از مسابقه، جواد خیابانی در گفت‌وگو با خبرآنلاین گفت: «راستش نمی دانم چرا این قدر از این که راستش را گفتم و عذر خواستم، دارم مؤاخذه می‌شوم؟ خیلی سخت بود روی آنتن به دروغ بگویم مثلاً تصادف کردم و همه هم برایم دل بسوزانند که بنده خدا تصادف کرده اما خودش را رسانده است؟! من دقایقی دیر رسیدم و از این بابت عذر می‌خواهم. می‌شد هیچ حرفی نزنم، می‌شد بگویم تصادف کردم، می‌شد هم راستش را بگویم. انتخاب من این بود که راستش را بگویم و خوشحالم که روی آنتن با مردم صادق بودم.» اما چرا جواد خیابانی که چند ساعت قبل، در شبکه 3 اجرا داشت، خواب ماند؟ «راستش قبلش در شبکه سه برای بازی استقلال اجرا داشتم و بعد هم که بازی لیورپول با من بود. گفتم بین دو تا بازی بروم در ماشین یک خرده در اینترنت درباره دو تیم اطلاعات تکمیلی بگیرم. داشتم اخبارشان را می خواندم که چشمانم سنگین شد!»

برنامه‌های ورزشی دیشب تلویزیون، عجیب‌ترین اتفاقاتی را که می‌توانست بیفتد، در خود داشتند. شبی که شاید تا مدت‌ها به یاد بماند.

۲۱ اسفند ۹۵ ، ۱۹:۳۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مصطفی قاسمیان

دست خدا

در 500 کیلومتری شرق آرژانتین و در میان آب‌های بی‌کران اقیانوس اطلس، مجمع‌الجزایری کوچک وجود دارد که آرژانتینی‌ها «مالویناس» و انگلیسی‌ها «فالکلند» می‌خوانند. تا پیش از سال 1984، حدود 150 سال بود که این جزایر محل مناقشه دو کشور بود؛ مناقشه‌ای که از تصرف جزایر در سال 1833 توسط انگلیسی‌ها آغاز شده بود. در سال 1984 ارتش آرژانتین به جزایر حمله و آن را تصرف کرد. سپس «مارگارت تاچر» نخست‌وزیر وقت انگلیس، سربازانش را از 12 هزار کیلومتر آن طرف‌تر، برای بازپس‌گیری جزایر به آن‌جا فرستاد. نبرد با پیروزی مطلق انگلیسی‌ها به پایان رسید و زخمی عمیق بر روح ملت آرژانتین پدید آورد که از سال‌ها پیش، مالویناس را متعلق به خودشان می‌دانستند.

2 سال بعد، دست بر قضا در مرحله‌ی یک‌چهارم نهایی مسابقات جام جهانی 1986 مکزیک، دو تیم به هم رسیدند؛ مسابقه‌ای که به دلیل حس انتقام‌جویی آرژانتینی‌ها «فالکلند 2» نامیده شد. در آن زمان سرمربی انگلیس سِر «بابی رابسون» بزرگ بود و آرژانتینی‌ها، یک نسل طلایی و یک ستاره‌ی بی‌نظیر داشتند؛ «دیه‌گو آرماندو مارادونا». در دقیقه‌ی 51 مسابقه، مدافع انگلیس اشتباهاً توپ را به هوا فرستاد و مارادونا آن را با دست، وارد دروازه کرد! داور متوجه نشد و گل پذیرفته شد! این پیروزی که در میان تشویق‌های بی‌امان 114 هزار هوادار ورزشگاه «آزتک» مکزیکوسیتی به دست آمد، غرور ملی و اعتماد به نفس ازدست‌رفته‌ی جوانان آرژانتینی را که با شکست نظامی جریحه‌دار شده بود، به آن‌ها بازگرداند. از آن زمان تا به حال، این واقعه به عنوان یکی از ماندگارترین اتفاقات تاریخ فوتبال به ثبت رسیده است. در سالگرد سی سالگی گلی که خودِ مارادونا، آن را «دست خدا» نامید، نگاهی به این واقعه می‌اندازیم:

ادامه مطلب...
۰۲ تیر ۹۵ ، ۲۳:۵۹ ۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مصطفی قاسمیان

پرسپولیس قعرنشین می شود؟

خب پست قبلی که خیلی کوتاه بود. این یکی کمی بلندتر است. بفرمایید میل کنید!

اگر امشب ذوب‌آهن موفق شود استقلال را شکست دهد٬ پرسپولیس به رده‌ی آخر جدول سقوط خواهد کرد. نظیر احتمالی که در هفته‌ی هفتم لیگ ۸۷-۸۸ وجود داشت. استقلال تهران در آغاز هفته‌ی هفتم با ۵ امتیاز در رده‌ی هفدهم لیگ هجده تیمی قرار داشت و تنها پیام مشهد را پایین‌تر از خود می‌دید. اگر در ۲۶ شهریور ۱۳۸۷ پرسپولیس در مشهد به پیام می‌باخت٬ استقلال برای دو روز به رده‌ی آخر جدول سقوط می‌کرد. اما پرسپولیس پیام را برد و استقلال طوفان قهرمانی را در رده هفدهم شروع کرد. استقلال ۲۸ شهریور با ۶ گل استقلال اهواز را برد تا شروعی باشد برای بردهای متوالی و در نهایت قهرمانی این تیم. حالا بعد از ۷ سال٬ دست روزگار، پرسپولیس را در شرایطِ آن روز استقلال قرار داده است و باید دید آیا استقلال٬ رقیب دیرینه را از قعرنشینی نجات خواهد داد؟

۳۰ خرداد ۹۵ ، ۰۰:۳۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مصطفی قاسمیان

در ستایش صداقت

حدود 10 ماه پیش یعنی دقیقاً جمعه 23 مرداد 1394 به همراه مجتبی توی اینستاگرام، صفحه‌ای راه انداختیم به اسم «فوتبال و زندگی». قصد داشتیم با نگاهی متفاوت از فوتبال بنویسیم. با این که خیلی کوتاه بود ولی تجربه بدی نبود. حیف شد که ادامه پیدا نکرد، شاید به جایی می‌رسید. حالا که تصمیم دارم مطالب ورزشی را شروع کنم، یادش افتادم. خیلی وقت گذشته ولی آن 2 پستی را که خودم نوشتم این‌جا می‌گذارم. هر دو پست را دقیقاً در همان روز و با فاصله‌ی 1 ساعت گذاشتم! خب تابلو شد که روز اول بوده و جوگیر شده بودم! حالا این شما و این هم پست‌ها. ضمناً متنش خیلی کوتاه است. یعنی همین چیزی که این‌جا می‌بینید. دنبال بقیه‌اش نگردید. به نظر خودم که بدک نبودند. نظر شما چیست؟

پرسپولیس با اتوبوس به اصفهان سفر کرده و برانکو پیش از مسابقه در این باره گفت: «ما با اتوبوس به اصفهان آمدیم، چون بهترین راه برای سفر به این شهر بود. اتفاقاً ما اتوبوس خیلی لوکس و راحتی هم داریم.» ایوانکوویچ در حالی این سخنان را مطرح کرد که می‌توانست سفر را سخت جلوه بدهد تا از فشار روانی بازیکنانش بکاهد. و در صورت شکست احتمالی، بهانه‌ای داشته باشد. اما برانکو «اخلاق» را فراتر از «نتیجه» دانست. فارغ از نتایج ضعیف پرسپولیس، صداقت برانکو ایوانکوویچ قابل تحسین است.

۳۰ خرداد ۹۵ ، ۰۰:۳۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مصطفی قاسمیان

واکاوی رابطه‌ی 5 ستاره‌ی یورو 2016 با شرایط اجتماعی کشورشان؛ به رنگ اروپا

مطلبی که در پست قبلی گفتم ورزشی است و خیلی دوست دارم نوشتنش را ادامه بدهم، این‌جاست. البته الان که دارم این پست را می‌نویسم، ساعت 12:20 ظهر چهارشنبه است و معاون سردبیر شروع کرده به خواندن و تغییر دادن مطلب من! به همین دلیل و برای این که مطلبم بعد از اصلاحات معاون سردبیر، از بین نرود، این‌جا می‌گذارمش! اصلاً به نظرم بهترین سوژه، سوژه‌ایست که معاون سردبیر ازش سر درنیاورد؛ چون اگر سر دربیاورد، می‌زند گند می‌زند به مطلب!

این مطلب را حتماً بخوانید. اگر اهل خواندن مطالب روزنامه در وبلاگم باشید، می‌دانید که در لید پست، بی‌خودی از مطلبی تعریف نمی‌کنم. ولی روی این مطلب خیلی وقت گذاشتم؛ از بعد از نماز صبح تا ساعت 9 صبح! الان هم دارم از بی‌خوابی می‌میرم! و فکر می‌کنم خیلی خیلی خوب شده. ضمناً فکر نکنید که مطلب، ورزشی‌ست. هم هست و هم نیست. باید بخوانید تا متوجه منظورم شوید.

راستی، معاون سردبیر گفت: «[برنامه‌ی] فوتبال 120 رو دوس داری؟ چون شبیه اونا نوشتی! همین متن رو براشون بفرست، تو برنامه‌شون می‌خونن!» راست می‌گوید، هم برنامه را دوست دارم و هم دوست دارم شبیه نریشن‌های آن‌ها بنویسم! این شما و این مطلب:

برای بررسی رابطه‌ی فوتبالیست‌های مسابقات یورو با وضعیت اجتماعی کشورها، 5 بازیکن شاخص را از 5 تیم این جام انتخاب کرده‌ایم و از ویژگی‌هایشان گفته‌ایم. هرکدام از آن‌ها به یک ویژگی در فوتبال امروز اروپا مشهورند که به نحوی با فلسفه‌ی فوتبالی و حتی سیاسی – اجتماعی کشورشان مرتبط است. در این بررسی، سعی کرده‌ایم که این بازیکنان، از تیم‌های مدعی عنوان قهرمانی انتخاب شوند و به همین دلیل، به بازیکنانی مثل «زلاتان ابراهیموویچ» از تیم ملی سوئد و «گرث بیل» از تیم ملی ولز نپرداخته‌ایم.

به سادگیِ مولر

وقتی در جریان «فاجعه‌ی بلوهوریزونته» تیم ملی آلمان، برزیل را در خاک خودش 7-1 شکست داد، چیزی که بیش از همه به چشم کارشناسان فوتبال آمد، تفاوت ظاهری بازیکنان دو تیم بود. موهای رنگ‌شده، تتوهای زیاد و خلاصه تیپِ فشن برزیلی‌ها، عمده‌ترین تفاوت‌های ظاهری‌شان با ژرمن‌ها بود. بعضی‌ها به طعنه می‌گفتند بازیکنان آلمان، به جای تتو کردن، تمرین می‌کنند!

ادامه مطلب...
۲۷ خرداد ۹۵ ، ۰۶:۰۰ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مصطفی قاسمیان

فقدان آموزش شهرت، درد امروز فوتبال ما

برای این یادداشت که توی «زندگی سلام» امروز چاپ شد، خیلی زحمت کشیدم. خودم هم فکر می‌کنم خیلی خوب شده، حتماً بخوانید.

پرسپولیس ایران با یک تیم عربستانی در مسابقات جام باشگاه‌های آسیا، بازی دارد و آن‌ها پول ندارند تا بازیکنان را با هواپیما به ریاض ببرند. یکی از مدیران این تیم به همراه علی پروین، به سراغ رییس سازمان هواپیمایی می‌روند و از او می‌خواهند تا تیم‌شان را مجانی به عربستان ببرد. با کمک سازمان هواپیمایی، بازیکنان پرسپولیس به طور رایگان سوار هواپیمایی می‌شوند که قرار بوده بدون مسافر به عربستان برود و حجاج ایرانی را برگرداند.

سال‌ها از آن زمان گذشته و وضعیت فوتبال امروز ایران، زمین تا آسمان با آن روز متفاوت است. امروز، پارکینگ زمین‌های تمرین تیم‌های فوتبال ایران، پر است از خودروهایی چند صد میلیونی که چشم بازار را کور می‌کند. فوتبال که حرفه‌ای شد، دنیای فوتبال و فوتبالیست‌های ایرانی هم عوض شد. دیگر سفر رفتن آن‌قدرها هم سخت نبود. آخر پول، همه‌چیز را ساده کرده بود. دیگر فوتبالی‌ها به جای پروازهای ارزان و رایگان، به دنبال پروازهای اختصاصی بودند. دیگر به جای این‌که بازیکنی که خودروی شخصی داشت، هم‌تیمی‌های پیاده را سوار کند و به سر تمرین ببرد، پارکینگ‌های فوتبالیست‌ها بزرگ و بزرگ‌تر شد. اما همین پول، آن‌قدر به فوتبال کمک کرد که فوتبال و فوتبالی‌ها را به خودش وابسته کرد؛ و در نهایت هم آن را بلعید. حالا دیگر پول، روابط اهالی فوتبال را تنظیم می‌کند. پول، جای تعصب و علاقه را در صدر معیارهای انتخاب تیم گرفته. اما علت چیست؟

بسیاری از فوتبالیست‌های ایرانی پیش از آن که مشهور و مطرح شوند، نوجوانانی معمولی و غالباً جنوب‌شهری بودند که در کوچه و پس‌کوچه‌های شهر، فوتبال بازی می‌کردند. دنیای فوتبالی‌شان تنها از زمین خاکی محله‌شان و ورزشگاه رفتن‌های آخر هفته‌ها تشکیل می‌شد. اما در عرض چند سال، به ستاره‌هایی تبدیل شدند که عکس‌شان روی صفحه‌ی اول روزنامه‌ها می‌رفت و نوجوانانی شبیه به چند سال پیشِ خودشان، از آن‌ها امضا (و اخیراً با آن‌ها عکس سلفی) می‌گرفتند. آن‌ها دیگر جز همان دقایقی که امضا و عکس می‌دادند، میان مردم زندگی نمی‌کردند. ثروت، روزبه‌روز فاصله‌شان را از مردم و هواداران بیشتر کرد. انگار زمانی که برخلاف نسل‌های سابق، از پشت شیشه‌های دودی خودروهای گرانقیمت‌شان، به مردم نگاه می‌کردند، زندگی مردم شهر برایشان رنگ می‌باخت.

اما شاید اگر کمی منصفانه‌تر نگاه کنیم، بسیاری از فوتبالیست‌ها در این ماجرا، مقصر نیستند. خیلی‌هایشان برای آن که به سرعت به این حجم از شهرت و ثروت برسند، آماده نبودند. شاید دقیق‌تر باشد بگوییم بسیاری دیگر که کمتر پایشان به محاکمه در افکار عمومی باز می‌شود، در این ماجرا مقصر هستند؛ افرادی که متولیان ورزش بودند اما برای جوانی که در عرض چند سال، به یک الگو تبدیل شده بود، برنامه‌ریزی نکرده بودند. اگر در طی دوران پیشرفت فنی یک فوتبالیست، او را از لحاظ روانی برای مواجهه با شهرت، ثروت، رسانه‌ها و هزاران مسئله‌ی ریز و درشت دیگر، آماده می‌کردند و آموزش‌های لازم را به او می‌دادند، امروز نگران نبودیم که نوجوانانی که پا در راه ورزش قهرمانی می‌گذارند، یا حتی خواسته یا ناخواسته از ورزشکاران الگو می‌گیرند، چه بر سرشان می‌آید.

۱۳ اسفند ۹۴ ، ۰۸:۰۰ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مصطفی قاسمیان

لمپنیسم و نتیجه‌گرایی، دو معضل بزرگ فوتبال ماست

مصاحبه با حاج‌رضایی عجیب بود، بهش گفتم از فوتبالیست‌های بااخلاق بگو، شروع کرد از «آقاتختی» گفتن! گفتم از بازیکن‌های سربه‌زیر بگو، گفت سؤال شما ربطی ندارد به موضوع! رعایت موی سفیدش را کردم وگرنه جا داشت بگویم من خبرنگارم، خودم می‌دانم از این مصاحبه چه می‌خواهم! به هر حال، مصاحبه‌ی خوبی نشد، چون هرچه مصداق خواستم، نگفت. هرچیز جذابی لازم داشتم نگفت! کلاً چیزهای به‌دردبخور کمی گفت و آخرش هم گفت بهتر است بحث را تمام کنیم چون سؤالات به بیراهه رفته! این شما و این مصاحبه بی‌خود من با امیر حاج‌رضایی که البته دانش فوتبالی‌اش را خیلی قبول دارم.

راستی تا یادم نرفته، امیر حاج‌رضایی برادرزاده طیب حاج‌رضایی، حر نهضت امام(ره) است که از گنده‌لات‌های تهران بود و در جریان قیام 15 خرداد دستگیر شد. در نهایت هم اعدام شد و به شهادت رسید.

امیر حاج‌رضایی کارشناس و مفسر فوتبال ایران، ورزش حرفه‌ای را از دهه 40 آغاز کرده اما به خاطر آن که برادرزاده‌ی «طیب حاج‌رضایی» بود که در قیام 15 خرداد بازداشت شده بود، از ادامه دادن فوتبال در عنفوان جوانی بازماند. در آن زمان حاج‌رضایی به کلاس‌های آموزشی فوتبال رفت و مربی شد. او تا اواخر دهه 70 مربی‌گری می‌کرد اما از آن به بعد، مربی‌گری را کنار گذاشت و به جرگه‌ی کارشناسان فوتبال پیوست. او به عنوان کارشناسی که علاوه بر جنبه‌های فنی، از نظر اصول اخلاقی بررسی می‌کند، شناخته می‌شود. گفت‌وگویی با او داشتیم درباره‌ی مسائل اخلاقی و فرهنگی در فوتبال ایران که در ادامه می‌خوانید:

* به نظر شما ریشه‌ی آسیب‌های اخلاقی فوتبال ما کجاست؟

برای پاسخ به این سؤال، باید برگردیم به مبانی فوتبال. در مبانی فوتبال، سه سرفصل مهم هست که عبارت‌اند از مدیریت، سرمایه‌گذاری و برنامه‌ریزی. این سرفصل‌ها در واقع حلقه‌های مفقوده‌ی فوتبال ما هستند.

* منظور از مدیریت، باشگاه‌ها هستند یا مدیران ورزش؟

هم متولیان فوتبال و هم اغلب باشگاه‌ها. در این بین، اقلیتی

ادامه مطلب...
۱۳ اسفند ۹۴ ، ۰۶:۰۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مصطفی قاسمیان

فوتبال علیه دشمن

امروز صبح کتاب «فوتبال علیه دشمن» اثر سایمون کوپر تمام شد. نقد کوتاهی نوشتم که بیشتر به معرفی می‌ماند تا نقد!
کتاب خوبی هست و کتاب خوبی نیست. در درجه‌ی اول، چیزی فراتر از گل‌ها و دریبل‌های معمول را از فوتبال روایت می‌کند و ارتباط دوسویه‌ی میان فوتبال و سیاست، اقتصاد و فرهنگ را بررسی می‌کند. که البته تأکید روی سیاست است.
نویسنده که روزنامه‌نگاری انگلیسی‌ست، در سطر سطر کتاب، ارادت و تعهدش به ملیت و ارزش‌های آنگلوساکسونی را نشان می‌دهد و به خواننده القا می‌کند. به عنوان مثال در حین و پس از خواندن سه فصلی که مربوط به آفریقاست، خواننده احساس می‌کند که مردم این قاره، به استعمار «نیاز» دارند. قطعاً این نگاه، خیانت به آرمان روزنامه‌نگاری‌ست اما از این جهت، کار «سایمون کوپر» شایسته‌ی ستایش است که حتی با دروغ و فریب، سعی در گسترش ارزش‌های کشورش دارد. او در حالی خود را متعهد می‌بیند که بسیاری از روزنامه‌نگاران ایرانی حتی بدون دروغ و فریب، حاضر نیستند ارزش‌های کشورشان را منتشر کنند!
ترجمه‌ی کتاب به رغم شهرت مترجم (عادل فردوسی پور) خوب نیست. به نظر می‌رسد بیش از آن که برای رساندن مفهوم تلاش شده باشد، با وفاداری افراطی به متن اصلی، ترجمه‌ی واژه به واژه در دستور کار قرار گرفته است. البته شاید به عنوان اولین ترجمه، نتوان خیلی خرده گرفت ولی با این وجود، ضعف‌ها پوشانده نمی‌شود.
در مجموع اگر به فوتبال علاقه دارید، این کتاب را توصیه می‌کنم. چون از زاویه‌ای دیگر، جز آن‌چه درباره‌ی تاکتیک‌ها و تکنیک‌های فوتبال شنیده‌ایم، به فوتبال نگاه می‌کند.

۱۰ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۰۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مصطفی قاسمیان

خروس در مستطیل سبز!

سه‌شنبه‌ی هفته‌ی پیش، پرونده‌ای داشتیم درباره‌ی مدل موی مردانه. من هم مطلب کوتاهی درباره‌ی مدل‌های موی عجیب فوتبالیست‌ها داشتم. این مطلب را خیلی دوست دارم. به دو دلیل: این‌که موضوع خیلی جالبی‌ست و این‌که در موقع جستجو برای پیداکردن اطلاعات و عکس‌های این مطلب، بسیاری از خاطرات فوتبالی‌ام زنده شد... .

فوتبالیست‌ها همیشه توی چشم هستند. بعضی‌هایشان با مهارت‌هایی که از خودشان در مستطیل سبز نشان می‌دهند بر سر زبان‌ها می‌افتند و بعضی‌ها با مدل‌ موی‌شان! با هم نگاهی می‌اندازیم به چند مورد از عجیب‌ترین مدل‌های موی فوتبالیست‌های جهان:

دیوید بکهام: دیوید بکهام غیر از ضربات آزاد و سانترهایش، با مدل‌های موی عجیبش هم شناخته می‌شود. یکی از غیرعادی‌ترین مدل‌های موی بکهام، مدل «خروسی» در سال 2007 بود که بعدها بازیکنانی مثل «ماریو بالوتلی» هم آن را تقلید کردند. یک بار پله درباره‌ی بکهام که زمانی نماد خوش‌تیپی فوتبالیست‌ها بود، گفت: «بیشتر مدل است تا فوتبالیست!»

کارلوس والدراما: بازی‌ساز کوتاه‌قامت کلمبیایی نه به خاطر مهارت‌ها بلکه به خاطر مدل مویش معروف شد. او که با مدل موی عجیبش، حداقل ده سانتی‌متر بلندتر به نظر می‌رسید، با حضور در 3 دوره‌ی جام جهانی، برای دوست‌داران فوتبال بدل به یک خاطره شد.

رودریگو پالاسیو: مهاجم سرزن اینترمیلان و تیم ملی آرژانتین برای نسل جدید علاقه‌مندان فوتبال، دو شاخصه‌ی مهم دارد: 1- بازی‌های بدش در جام جهانی 2014 مخصوصاً در مسابقه‌ی فینال که یک‌تنه تیمش را از رسیدن به قهرمانی محروم کرد! 2- مدل موی شگفت‌انگیزش!

نیمار: مهاجم جوان و تکنیکی بارسلونا در 3-2 سالی که بر سر زبان‌ها افتاده، هیچ‌وقت مدل مویی عادی نداشته! اما حالا به خاطر قوانین سفت و سخت «دونگا» مربی تیم ملی برزیل که این مدل‌ها را قبول ندارد، باید با مدل موی عجیبش موسوم به «تاج نیمار» خداحافظی کند.

آبل ژاویر: مدافع میانی اهل موزامبیک که برای تیم ملی پرتغال بازی می‌کرد، در روزگار خودش نماد فوتبالیست‌هایی بود که مدل مو‌های عجیب داشتند. لایه‌ی طلایی روی موهای تیره، او را از بسیاری از بازیکنان هم‌عصرش متمایز کرده بود.

تاریبو وست: شاید عجیب‌ترین مدل موی تاریخ، مربوط باشد به مدافع بلندقامت تیم ملی نیجریه؛ بازیکنی که به ایران هم آمد و در سال 86 با تیم «پیکان» تهران قرارداد بست ولی بدون حتی یک بازی، قراردادش را فسخ کرد و رفت، به همین راحتی!

رود گولیت: هافبک تنومند تیم ملی هلند، یکی از سرشناس‌ترین و قدیمی‌ترین بازیکنانی است که با مدل موی خود، تعجب فوتبال‌دوستان را برانگیخته‌است. قهر او از تیم ملی به دلیل برکناری «کرویف» مربی تیم و هم‌چنین دست ندادن با «برلوسکونی» مالک وقت باشگاه میلان، از دیگر حاشیه‌های بازیکن همه‌کاره‌ی سابق تیم ملی هلند است.

۱۲ تیر ۹۴ ، ۰۹:۳۲ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مصطفی قاسمیان

مدرسه فوتبال اخلاقی ما!

حیف این مطلب که به یک دلیل کاملاً غیرمنطقی چاپ نشد.

ظاهراً محمدرضا خانزاده مدافع پرسپولیس که به یک هوادار تیمش کلکسیونی از فحش‌ها را داده و بعد هم کتکش زده، برای جریمه قرار است برود به صورت رایگان به جوانان و نوجوانان علاقمند به فوتبال آموزش بدهد! حالا که اوضاع این‌طوری‌ست، پیشنهاد می‌کنیم مدرسه فوتبالی تشکیل شود و شیث رضایی، محمد نصرتی و پیام صادقیان هم در آن مربی شوند و استعدادهای بی‌نظیر خودشان را در آن‌جا به بچه‌های معصوم مردم یاد بدهند! البته حیف است ما که برای خیلی از تیم‌های ایرانی مربی خارجی می‌آوریم٬ برای این مدرسه فوتبال نیاوریم. پس پیشنهاد می‌کنیم برای تکمیل کادر مربیگری٬ از «لوییز سوارز» بازیکن تیم بارسلونا و «کرار جاسم» هم استفاده شود. با این شرایط بعد از مدتی ما یک تیم فوتبال داریم که می‌تواند به داور، بازیکن، هوادار، مربی، مدیر مجموعه ورزشی، مدیر تدارکات تیم ملی آفریقای جنوبی و... فحش بدهند، همچنین می‌توانند بازیکنان حریف، هواداران، داور و... را کتک بزنند و حتی بازیکن‌های دیگر را گاز بگیرند!

علاوه بر این درخواستی هم از مسئولین محترم کمیته‌ی اخلاق فدراسیون که این تصمیم را گرفته‌اند داریم: خواهش می‌کنیم اگر روزگاری با تلاش خستگی‌ناپذیرشان توانستند ورزش فوتبال را به طور کامل نابود کنند٬ از فوتبال خارج نشوند و بگذارند آب خوشی از گلوی ورزشکاران ورزش‌های دیگر پایین برود! یعنی حتی‌الامکان پایشان را توی ورزش‌های دیگر مخصوصاً والیبال٬ کشتی و تکواندو نگذارند چون این ورزش‌ها برای ایران در عرصه جهانی مدال می‌آورند و اگر تصمیمات این کمیته جهانی بشود، خدای نکرده مثلاً والیبالیست‌های ایرانی می‌روند در لیگ جهانی والیبال و انواع و اقسام فحش‌ها را به هواداران می‌دهند، داور را کتک می‌زنند یا بازیکن تیم حریف را گاز می‌گیرند!

۱۶ خرداد ۹۴ ، ۰۹:۵۱ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مصطفی قاسمیان