6 سال است که دانشجو هستم و تقریباً همه‌ی 6 سال را عضو بسیج دانشجویی بوده‌ام. تقریباً هیچوقت هم کار اجرایی نکرده‌ام و همه‌اش توی نشریه بوده‌ام، از روز اول.

الان خواندم که سخنگوی ستاد مبارزه با مواد مخدر گفته: «طی یک دهه‌ی گذشته میران مصرف مواد مخدر صنعتی از ۳ درصد به ۲۵ درصد رسیده» (اینجا) یعنی بیشتر از 8 برابر. به عنوان یک بسیجی فعال سابق و غیرفعال کنونی، شهادت می‌دهم هیچوقتِ هیچوقت، «مبارزه‌ی فرهنگی با مواد مخدر» از اولویت‌های بسیج دانشجویی، آن هم لااقل در دانشگاه فردوسی نبوده. حتی می‌توانم پا را فراتر بگذارم و بگویم نه‌تنها اولویت نبوده، بلکه کلاً مهم نبوده. در عوض تا دلتان بخواهد، برایشان «فتنه»، «غرب‌شناسی» و این طور چیزها مهم است.

چیزی نمی‌شود گفت، تنها می‌توان تأسف خورد. اما نکته‌ای را نباید فراموش کنیم. این که انرژی دانشجوها به عنوان مؤذن جامعه، صرف مباحث فرعی می‌شود، همه‌اش تقصیر خودشان نیست. بخشی از تقصیر، مربوط به رهبران فکری دانشجوهای بسیجی است که آن‌ها را به مباحث بی‌خود و تاریخ مصرف گذشته جلب می‌کنند و آن‌ها را از وظیفه‌ی «مؤذن جامعه بودن» بازمی‌دارند.