آی لایک دیس!

حدود 3 سال پیش، شبکه‌ی «من‌وتو» مجموعه‌ی مستندی موسیقیایی به نام «در تبعید» پخش کرد که در زمان خودش خیلی سروصدا کرد. «در تبعید» به زندگی هنری و کمی شخصی آن دسته از اهالی ایرانی موسیقی می‌پرداخت که پس از انقلاب اسلامی از ایران مهاجرت کرده بودند. محور این برنامه‌ها، گفت‌وگویی بود که با خودِ هنرمند ضبط شده بود و از نقطه‌نظر خودش، به زندگی و آثارش می‌پرداخت. ضمناً تصور نکنید که محور این برنامه‌ها، سیاست است. بعضی‌هایشان مثل «اسفندیار منفردزاده» و «ستار» خیلی حرف‌های سیاسی زدند و بعضی مثل «شهرام شب‌پره» و «اندی» کم.

یکی از جالب‌ترین برنامه‌ها، همین برنامه‌ی «اندی» بود. «آندرانیک مددیان» خواننده‌ی ارمنی در اواسط برنامه، شروع می‌کند به توضیح ترانه‌ای که به همراه یک خواننده‌ی آمریکایی برای جنبش سبز خوانده بود. اندی می‌گوید: «من سال‌های ساله که از دور یه دوستی‌ای با «دان واز» (Don Was) پرودوسر (Producer = تهیه‌کننده) بزرگ آمریکایی دارم. و ایشون هم بارها به من گفته که کارهای منو دوس داره، حتی چن تا از کنسرت‌هامو اومده و هر بار آلبومی داشتم، یه پیغامی، یه ایمیلی [برایم فرستاده] که: «آی لایک دیس»، «آی لایک دت». و همیشه هم صحبت این بوده که یه روزی باید با هم دیگه یه کاری رو درست کنیم. حالا من نمی‌دونم به چه دلیلی، ولی خودش به من زنگ زد و گفت الان موقعشه که من و تو با هم دیگه یه کاری ضبط کنیم. من رفتم استودیو باهاش. خودش آیدیاش (ایده‌اش) این بود که یه آهنگی ضبط کنیم که برای پیغام سالیداریتی (Solidarity = اتحاد و همبستگی) با مردم ایران. زمان [اعتراضاتِ بعد از] انتخابات ایران بود. و خودش «بان جووی» (Bon Jovi) (خواننده و تهیه‌کننده‌ی آمریکایی موسیقی) رو آورد، «ریچی سمبرا» (Richie Sambora) (خواننده و گیتاریست آمریکایی) رو آورد. استودیوی بزرگی هست در هالیوود، «هندسن استودیو» (املای اینو مطمئن نیستم) که خیلی [از] بزرگترین هنرمندای دنیا اون‌جا [آهنگ‌هاشون رو] ضبط می‌کنن. رفتیم اون‌جا و در عرض یک بعدازظهر، این آهنگ رو ضبط کردیم، خوندیم، پرودوس شد، میکس شد، فرداش پخش کردیم! اینو به هر خواننده‌ای بگی، اصلاً باور نمی‌کنه چون ما [خواننده‌ها] ماه‌ها روی یک آهنگ کار می‌کنیم.»

چند نکته بگویم.

اولاً که دوستی اندی و دان واز، در حد ایمیل «آی لایک دیس» بعد از هر آلبوم است! اگر جست‌وجو کنید، می‌بینید که اندی پس از انقلاب اسلامی، 20 آلبوم منتشر کرده. اگر فرض کنیم دان واز برای تمام آلبوم‌های اندی پیغام فرستاده و منظور اندی از «آلبوم»، نه فقط آلبوم که حتی تک‌آهنگ هم بوده، به این نتیجه می‌رسیم که در این 31 سال پس از انقلاب، (تا انتخابات 88) جناب اندی، نهایتاً حدود 30-40 ایمیل از حضرت استاد دان واز دریافت کرده است. دقت کنید، یعنی 30 ایمیل در 30 سال! و چند باری هم کنسرت‌های اندی را با قدوم‌شان تبرک کرده‌اند!

ثانیاً اندی می‌گوید که نمی‌داند دان واز چرا بهش زنگ زده! این دیگر شوخی‌ست! شرایط را در نظر بگیرید: در قلب حکومت دشمن، اعتراضات رخ داده، و بیشتر هنرمندان خارج از کشور، به امید سقوط نظام، با آثارشان به اعتراضات کمک می‌کنند. در همین گیر و دار، یک تهیه‌کننده‌ی آمریکایی (که می‌بیند اندی هنوز برنامه‌ای برای تولید ترانه‌ی اعتراضی ندارد و ظرفیت مخاطبانش بلااستفاده است) با او تماس می‌گیرد و می‌گوید «حالا» وقتشه!

ثالثاً انصاف داشته باشیم؛ بنده‌ی خدا اندی، هرچیزی ندارد (منظورم غیرت و تعصب است!) به جایش صداقت دارد! نگفت این که درباره‌ی اعتراضات بخوانیم، ایده‌ی من بود. خیلی راحت، گفت به من زنگ زد و خواست ترانه‌ای برای کمک به اعتراضات تهران بخوانیم! تمام! دیگر منتظر چی هستید؟ هنرمند را این‌طوری مدیریت می‌کنند. آقای وزارت ارشاد! حالا برو هزار جشنواره‌ی موسیقی بگذار!

رابعاً که از همه شرم‌آورتر و تحقیرآمیزتر است، این که اندی فقط یک بعدازظهر، وقتِ گران‌بهای استاد اعظم را می‌گیرد! نه اندی به خودش اجازه می‌دهد بیشتر مصدع اوقات شریف شود، و نه ایشان وقت دارند! تحقیر هنرمند ایرانی از این بالاتر؟!

یعنی یک خواننده مطرح ایرانی، در یک بعدازظهر به استودیوی گران‌قیمت هالیوودی رفته و آهنگی که تهیه‌کننده می‌خواسته خوانده. خیلی وقتش را هم نگرفته. به هر حال دان واز، همیشه «دان واز» است و خوب است که اندی با او کار کند؛ حتی اگر یک بعدازظهر باشد! جالب این‌جاست که اندی آن‌قدر کوچک است (و بدتر آن قدر خودش را در برابر او کوچک می‌بیند) که به همین بعدازظهر افتخار می‌کند!

کل ویدیوی آن بخشی از این مستند را که به این ترانه مربوط است، در زیر می‌بینید: