همین الان کتاب «مسئلهی حجاب» تموم شد. برای من که خیلی از کتابها رو نصفهنیمه میخونم (و فکر میکنم خیلی از جوونهای همسن و سال خودم، همینطوری باشن) تموم کردن کتاب خیلی لذتبخشه. ولی شاید از اون لذتبخشتر، نوشتن نظرم دربارهی کتاب باشه؛ اونم داغداغ!
برای من که تا پیش از این هیچکدام از کتابهای شهید مطهری را به طور جدی نخوانده بودم، تجربهای جدید و بینظیر بود؛ از این جهت که نگاه استدلالی و منطقی این اثر را در هیچ کتاب دیگری ندیده بودم. اما یک انتقاد مهم به این کتاب دارم. متأسفانه در بخش پنجم کتاب، که بیش از نیمی از کتاب را شامل میشود، بحثی درگرفته که مربوط به زمانهی خود نویسنده است؛ لااقل مربوط به زمانهی ما نیست، مشکل امروز ما نیست. در بخش پنجم یعنی از حدود صفحهی 110 به بعد، مسئلهی وجوب یا عدم وجوب پوشش وجه و کفین (گردی صورت و دستها تا مچ) مورد بحث قرار گرفته؛ چیزی که امروزه برای ما کاملاً حلشده است. متأسفانه بحث، طول و تفصیل بسیار زیادی هم دارد. جالب اینجاست که در اواخر کتاب، نوشته که ه جز یکی از علمای اهل تسنن (که آن هم معلوم نیست نظرش دربارهی نماز بوده یا حرمت کلی داده) کسی دربارهی وجه و کفین، نظری غیر از نظر غالب ندارد! حالا سؤال من از استاد این است که چرا این همه از حجم کتاب را به این مسئله اختصاص دادهای؟!
برعکس، تا حدود صفحهی 110، دربارهی مشکل امروز ما بحث میکند؛ یعنی شبهاتی را که در زمینهی حجاب (که نویسنده توضیح میدهد درستش «پوشش» است نه «حجاب») وجود دارد، یکییکی میآورد و به شکل منطقی و قانعکننده جواب میدهد. بنابراین 110 صفحهی ابتدایی کتاب را به هرکسی که دربارهی پوشش اسلامی، سؤال یا شبههای دارد توصیه میکنم. این توصیه، البته یک استثنا دارد. این کتاب در زمانی نوشته شده که حکومت جمهوری اسلامی تشکیل نشده بوده و مسئلهی حجاب اجباری اصولاً طرح نشده بوده. بنابراین اگر کسی دنبال این است که بداند نظر اسلام در این باره چیست و آیا جمهوری اسلامی کار خوبی میکند یا نه، در این کتاب تقریباً چیزی نیست. در همان صفحات ابتدایی، کمی درباره قوانین سفت و سخت ایرانیها و رومیها پیش از اسلام، چیزهایی آمده ولی این مسئله، اصولاً مسئله کتاب نیست. بنابراین اگر دنبال پاسخ به این سؤال هستید، این کتاب به درد شما نمیخورد ولی کتاب «مسئلهی حجاب»، در مجموع، فلسفهی پوشش اسلامی را به صورت کاملاً منطقی و دقیق بیان کرده است.