رمان اسماعیل، درام زندگی یک جوان جنوبشهری تهرانی است که به طور اتفاقی با جریان مبارزات انقلاب اسلامی آشنا میشود و به آن میپیوندد. اسماعیل که در نوجوانی پدرش را از دست داده و با مادر و برادر کوچکترش زندگی میکند، جوانی ولگرد است. او که از مدرسه فراری است، فقط به اصرار مادرش تا پنجم دبستان خوانده و بعدها پس از مدتی بیکاری و ولگردی، به واسطهی یکی از آشنایان به یک بانک برای کار میرود. آنجاست که عشق آتشین او به سارا، دختری دبیرستانی که هر روز از جلوی بانک عبور میکند، آغاز میشود. اسماعیل یکی از جوانان بسیاری است که با وجود دلبستگیهای مذهبی درونی، به دلیل جریان حاکم بر فرهنگ و رسانههای رژیم پهلوی، با مسجد و جریان مبارزات اسلامی میانهای ندارد. داستان عشق پرحرارت اسماعیل به دختر جوانی از جنوب شهر که به قلم مرحوم امیرحسین فردی، زیبا و عفیف از کار درآمده است، درام جذابی را در بستر انقلاب اسلامی ساخته است. توصیفهای کتاب مخصوصاً دربارهی عشق بین اسماعیل و سارا، در درجهی عالی است. تعلیق کتاب در نیمهی ابتدایی، عاشقانه است و در نیمهی دوم، موضوعی دیگر باعث تعلیق در داستان میشود. اما این حس تعلیق، همواره برای مخاطب وجود دارد و او را تا پایان، همراه داستان نگه میدارد. علاوه بر آن، اسماعیل به عنوان شخصیت اصلی، در طول داستان، تحول شخصیتی پیدا میکند؛ و این نکتهای است که در بسیاری از رمانهای فارسی مغفول واقع میشود. در غالب رمانهای فارسی، شخصیت اصلی همانطوری که وارد کتاب شده، همانطور هم خارج میشود. اما امیرحسین فردی از این دام رها شده و توانسته شخصیتی بسازد که در عین تصمیمهای منطقی نسبت به شرایط و وضعیت زندگیاش، از سطح «تیپ» یک جوان جنوبشهری بیسواد، فراتر برود و کاملاً به یک «شخصیت» تبدیل شود. دنبال کردن تصمیمهای اساسی این شخصیت، که البته در طول کتاب خیلی هم زیاد نیستند، برای مخاطبی که میخواهد با خواندن این داستان، به یک زندگی دیگر برود، واقعاً تجربهای نو ایجاد میکند.
به نظر میرسد ادبیات داستانی معاصر به امیرحسین فردی به خاطر آفرینش «اسماعیل» که بازگوکننده تاریخ اجتماعی مبارزات انقلاب اسلامی است، مدیون است.