با خواندن این پست، دیدن فیلم برایتان لوث نمیشود.
فیلم بادیگارد واقعاً عالی بود. اکشن هالیوودی داشت و موسیقی درخشان. کارگردانیاش هم که حرف نداشت. «حاجکاظم» برگشته بود، این بار در نقش «سرهنگ حیدر». اما حرف فیلم، به نظرم تکرار «موج مرده» بود؛ با کمی چاشنی امیدواری. فیلم، شکاف نسلی را بین حاجکاظمها و فرزندانشان (و همچنین «سلحشورها» که این بار با نام «اشرفی» و «قیصری» آمده بودند) نشان میداد. از چند نماد نسل سوم و چهارم در فیلم، فقط یکیشان رستگار میشود. «مریم»، دختر سرهنگ، «الیاس» و بچههای دبیرستان «راضیه»، همگی در امتحان مردود میشوند.
نکتهی دیگری که فیلم بیان میکرد، عوض شدن دنیا بود؛ چیزی که در غالب فیلمهای این کارگردان وجود دارد. اما اینجا از جنس دیگری است. در فیلمهای قبلی، هیچگاه «علم» به عنوان عامل اقتدارآفرین مطرح نبود اما فیلم این بار میگوید: «شخصیتای دهه 90 علمیان.»
بعد از اینکه 10-15 نقد و نظر دربارهی فیلم خواندم، معلوم شد روزنامهنگارهای سایتها، بیشتر به شباهت فیلم با «آژانس شیشهای» پرداختهاند؛ که البته به نظر من هم شباهت دارد ولی من بیشتر «موج مرده» را دیدم. فکر میکنم آنهایی که فیلم را شبیه «آژانس شیشهای» میبینند، (که در لایهی اول هست) درست میگویند ولی در لایهی دوم هیچ شباهتی به «آژانس شیشهای» ندارد. در پست بعدی دربارهی استعارات نوشتهام. پیشنهاد میکنم پست بعدی را حتماً بخوانید.