چند روزی هست که تنش در محیط کارم زیاد شده. اگر بیرون از روزنامه جایی داشتم، حتماً استعفا میدادم و میرفتم. در روزهای اولی که وارد روزنامه شده بودم، دوست داشتم همهی روز را در محیط روزنامه باشم؛ اما حالا نه. این روزها از لحظهای که به سمت روزنامه میروم، به زمان بازگشت فکر میکنم. اصلاً برای کار صفحه، کم نمیگذارم یا سرهم نمیکنم اما تنشها امانم را بریده. بخشی تقصیر خودم است، بخشی تقصیر معاون سردبیر است و بخشی تقصیر صفحهآرا. هیچ شوقی برای کار ندارم. رتبهی شغلیام بالا رفته، حقوقم بالا رفته، مهارتم بیشتر شده اما هیچکدام رضایت شغلی را برایم به ارمغان نیاورده. چند هفتهایست که تلاش میکنم تا به صفحهی دیگری منتقل شوم، حتی با حقوق و رتبهی شغلی پایینتر. دعا کنید تا از این صفحه خلاص شوم...