موضوع پروندهی امروز «زندگی سلام» افطاریهای ساده است. من هم دو مطلب در این پرونده داشتم. این اولیست:
هر سال در شب تولد امام حسن(ع) یعنی شبِ پانزدهم رمضان، رهبر انقلاب دیداری با شاعران دارند که معمولاً آن دسته از مسئولین حکومت که اهل شعر و ادب هستند، هم حضور دارند. این سنت بیشتر از 20 سال است که ادامه دارد. بعضی شاعران به واسطهی سابقهشان، معمولاً در این دیدار حضور دارند و بعضی از شاعران جوان شاید یک بار فرصت حضور داشته باشند. سعید بیابانکی از دستهی اول است؛ کسی که بیشتر با اشعار طنزش در دیدارهای گذشته با رهبری شناخته میشود. با بیابانکی گفتوگویی دربارهی مراسم افطار سالیانه رهبری داشتهایم که در ادامه میخوانید:
خراسان: تا به حال چند بار به دیدار رهبر انقلاب رفتهاید؟
بیابانکی: راستش زیاد! اولین بار سال 73 یا 74 رفتم که سرباز بودم! از آن موقع تا حالا تقریباً هر سال رفتم.
خراسان: چه غذایی میدهند؟
بیابانکی: خیلی مفصل نیست. مثلاً پریشب پلومرغ بود. نان و پنیر و سبزی هم بود به انضمام حلوا، والسلام. آب هم که البته هست!
خراسان: هر سال غذا همین است؟
بیابانکی: هر سال معمولاً همین پلومرغ است. اما فکر میکنم یک سال که مرغ خیلی گران شده بود، مرغ ندادند! به نظرم خورش قیمه یا شاید هم خورش سبزی بود.
خراسان: از این مراسم خاطرهای هم دارید؟
بیابانکی: خاطرهای که هست و امسال هم تکرار شده بود، اینکه وقتی دوستان شاعر میآیند توی حیاط بیت مینشینند تا آقا تشریف بیاورند و نماز بخوانیم، در این فاصلهی زمانی هیچکس تعارف نمیکند که روزهمان را باز کنیم! حتی بین دو نماز! در واقع روزهی چهارشنبه، طولانیترین روزهای بود که در این مدت گرفتم! در حالت عادی بلافاصله بعد از «الله اکبر» اذان افطار میکردیم اما چهارشنبه شب تا نماز بخوانیم و بنشینیم سر سفره و... فکر میکنم حدود یک ربع تا بیست دقیقه طول کشید. این خاطرهایست که از غذای افطاری رهبری دارم.