امروز معاون سردبیر مطلبی را توی صفحهی من گذاشت که راضی به چاپش نبودم. و به خاطر چاپش، یکی از ستونهای محبوب صفحه را هم حذف کرد. حالا یکی دیگر از همکاران، پایش را کرده توی کفش معاون سردبیر! این همکار به دلیلی که دوست ندارم بنویسم، مورد غضب معاون سردبیر قرار نمیگیرد. من هم هیچی نمیگویم که برود پیش معاون سردبیر، او هم نتواند بگوید مطلبت خوب نیست، یا این ستون که من ابداع کردهام، نباید بنویسی! واقعا اینجا یک «یوهاهاهاها» لازم دارم! البته همهی این کارها به این خاطر است که معاون سردبیر امروز کاری کرد که ناراحت شدم. و این هم انتقامی کوچولو بود که از او گرفتم!