این اولین طنزی است که به صورت محاوره‌ای نوشتم. هیچ‌وقت زبان محاوره را برای چاپ، دوست نداشتم. اما بالأخره معاون سردبیر تأثیرش را گذاشت و این‌جوری شد. البته، این مطلب، به گواه یکی از دوستانم که راهنمای من در طنزنویسی بوده، مطلب خوبی شده. و هم‌چنین معاون سردبیر، کمترین دست‌کاری را در آن داشت.

سلام. ما فکر می کردیم فقط مشکل خودمونه که صبح ها ساعت موبایلمون زنگ می زنه، بیدار می شیم، خاموشش می کنیم و دوباره می خوابیم. اما معلوم شده این مشکل همه مردم دنیاست. حتی من شنیدم جغدها که همیشه بیدارن، هم یه مشکلی دارن که ساعتشون زنگ میزنه، می خوابن، ساعت رو خاموش می کنن بعد دوباره بیدار میشن! حالا برگردیم به آدما. گوگل یه ساعت ساخته که یه بازی رو بهمون نشون میده و اگه نتونیم تمومش کنیم، می فهمه خوابیدیم و دوباره زنگ می زنه! حالا باز خوبه بازی Fruit Ninja رو باز نمی کنه. اون طوری دیگه اون قدر بازی می کردیم تا حتماً از کلاس ساعت 8 صبح جا بمونیم! ولی کلا اگه با این وضعیت پیش بره، می ترسیم از فردا شرکتای مختلف ساعتای بدتری بسازن. مثلاً فرض کنین یه ساعت درست کنن که رأس ساعت 6 صبح یه چک بخوابونه تو گوشمون! بعد من که به شخصه بلند میشم می زنمش. باز باید بقیه اعضای خونواده بیدار شن تا ما رو از هم جدا کنن! یا یه ساعت دیگه بسازن که با صدای بلند اعلام کنه: پاشو لنگ ظهره، ناهار هم خورش کرفس دارین! اصلاً وقتی بهش فکر می کنم، استرس اش نمی ذاره، شب بخوابم که نکنه فردا پا شم ببینم، ناهار خورش کرفس داریم! البته به نظر ما بهترین ساعت، اونیه که خودش تلویزیون رو روشن کنه و بزنه شبکه استانی، صدا رو هم تا ته زیاد کنه!

مصطفی قاسمیان